نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

واژۀ ساختگی و نادرست تلمذ کردن

تِلمیذ: به معنای دانش­آموز دبستان است. واژۀ سُریانی معرّب به معنای شاگردی است که پیشه­ای می­آموزد. (خود کلمۀ شاگرد نیز در فارسی شاه­گِرد بوده است. یعنی خدمتگزاری که گرد شاه است.) جمع آن افزون بر تَلامیذ، تَلامِذَة نیز هست. در فارسی مصدر «تَـلَـمُّـذ» را از آن ساخته­ایم که در عربی به کار نـمی­رود. تلمیذ تقریباً هم­معنای طالِب است. امّا طالِب دانش­آموز دبیرستانی و یا دانشجو است؛ مثال:

طالِب ثانَـویّ: دانش­آموز دبیرستانی و طالِب جامِعیّ: دانشجو.[1]

 

[1] تِلمیذ: دانش­آموز دبستانی، شاگرد / الجمع : تَلامِذةٌ و تَلامیذُ  

التَّلْمِیذُ: خادم الأُستاذ من أَهل العلم أَو الفنّ أَو الحرفة، طالب العلم، و خصّه أهل العصر بالطالب الصغیر فی المراحل الدراسیّة الأولى، تلمیذٌ فی مدرسة ابتدائیّة، صبیّ یتعلَّم صنعة أو حرفة.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

معنای ابن

جمعِ «اِبن» به دو صورت أَبْناء و بَنونَ (بَنینَ) درست است. واژۀ بنین ملحق به جمع مذکّر سالـم است. ملحق به جمع مذکر سالـم کلماتی ­اند که اعراب جمع مذکر را می­گیرند امّا شرایط آن را ندارند و معروف­ترین آنها عبارت­اند از کلماتی که معنای جمع دارند و مفردی از خود ندارند، مانند:

«أولو» و «عالَمونَ» (جمع عالَم) و «اعداد عقود» مانند «عِشرون» تا «تِسعون» و کلماتی نظیر «بَنون» و «أَرضون» و «سِنون» که ملحق به جمع به شمار می ­آیند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امشی یعنی چه؟

«مُشاة» جمع ماشی به معنای پیاده است. مانند «قُضاة» که جمع قاضی است. الْمَشْـی به معنای پیاده ­روی و راه ­رفتن است. (مَشَی، یَـمْشی، مَشْیـاً و تِـمشاءً) در سفرهای زیارتی فعل امر «اِمْشِ» توسّط مأموران بسیار به کار می­ رود که موجب ناراحتی برخی زائران می­گردد و تصوّر می­کنند معنای بدی دارد؛ زیرا در گذشته حشره­ کشی به نام «اِمشی» وجود داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

معانی ما در عربی

«ما» معانی و کاربردهای زیادی دارد؛ مثال:

﴿ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ : به او شعر نیاموختیم

﴿ما یَنبَغی لَـهُ : شایستۀ او نیست.

﴿ما هذا بَشَراً این آدمی­زاد نیست.

﴿و أَوصانی بِالصلاة و الزکاة ما دُمتُ حیّـاً مریم/31 در اینجا ما دُمتُ یعنی مدّت زندگی­ام.

ما هذا؟ این چیست؟

﴿ما عندکم یَنفَدُ و ما عنداللهِ باقٍ آنچه نزد شماست تـمام می­شود و آنچه نزد خداست ماندگار است.

﴿إن تبدوا الصدقات فنعما هی یعنی فنعم الشیء هی.

غَسَلْتُـهُ غُسلاً نِعما و دَقَقْـتُهُ دقّـاً نعما؛ یعنی نِعمَ الغُسل و نِعمَ الدَّقّ.

مَرَرْتُ بِـما مُعجِب لَکَ؛ یعنی بشیءٍ مُعجِبٍ لَکَ.

ما أجمَلَ الرَّبیعَ! : بهار چه زیباست!

إنَّـما أخوکَ ذو هِمَّـةٍ. در اینجا حرف کافّـۀ ما اجازه نداده است که إنَّ بتواند کلمۀ أخ را منصوب کند. إنَّ أخاکَ ذو همةٍ.

مادامت السماوات و الأرض؛ یعنی چندان­که آسمان­ها و زمین بپاید. (از اقسام مای زائده مای تأکید به معنای «چندان­که» است.)

﴿القارعة ما القارعة ؛ یعنی قیامت و چه قیامتی! در اینجا «ما» برای تفخیم به کار رفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرق حبیب و صدیق و خلیل

حبیب، خَلیل و صَدیق» به معنای دوست هستند. امروزه واژۀ صَدیق به معنای دوست (رفیق) به کار می­ رود. واژۀ «حبیب» نیز جنبۀ عاطفی دارد. خلیل لقب حضرت ابراهیم 7 است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرق بین دَمع و عَبرة

«دَمْع» به معنای «اشک» و جمع آن «دُموع» و «أدْمُـع» است. هرچند «دَمع» و «عَبْرَة» مترادف­اند؛ امّا «عَبْرة» اشکی است که در چشم مانده و نریخته است. جمع «عَبْرة» نیز «عَبَـرات» است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ریشه نام صفورا چیست؟

نام «صَفورا» هم­ریشه با «عُصفور» به معنای «گنجشک» است. عصفور عربی و صفورا عبری است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زرافه یعنی چه؟

«زَرافـة» در عربی بدون تشدید راء است؛ ولی در فارسی «زَرّافه» گفته می­شود.

زَرافة به صورت زُرافة نیز صحیح است. نام پارسی آن شتر گاوپلنگ بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ریشه نام موسی

«موسیٰ» یا «موشیٰ» ترکیب (مو: آب+ شا: درخت) است.

آسیه همسر فرعون زمانی که چشمش به سبد زیبای روی رود نیل افتاد فریاد زد: «مو شا مو شا» یعنی «آب درخت آب درخت» و سربازان متوجّه می­شوند و سبد زیبای شناور روی آب را که ظاهراً به شاخۀ آویزان درختی گیر کرده بود، از آب در می­آورند.

نام موسی برگرفته از فریاد آسیه (موشا) است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ریشه نام بنیامین

نام بنیامین (بِن+یامین) به معنای «پسر دست راست» دارای ریشۀ عِبری است. یامین در بنیامین همان یَـمین در عربی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰