الک ابزاری است که از سیم­های باریک دارای سوراخ­های ریز بافته می­شود، در گذشته که جنس الک سیمی نبود و یا الک سیمی نداشتند، پارچه ­های نازک پنبه ­ای را به چوب وصل و آرد و چیزهای نرم را برای بیختن از آن رد می­کردند. این الک مقاوم نبود و پس از زمانی خراب می­شد. به خاطر ناتوانی این الک اصطلاح الکی رایج و  نـماد سستی و ناپایداری شد و واژۀ «الکی» ساخته شد.

در مقالۀ آقای علینقی بهروزی در مجلّۀ هنر و مردم (شمارۀ ١۰١ ، صفحۀ ۵۲ ) دربارۀ ریشۀ واژۀ الکی چنین آمده است:

«واژۀ الک افزون بر معنای آردبیز معنای یکی از دو تکّه چوب بازی «اَلَک دولَک»  را نیز دارد. در این بازی چوب بزرگ تر را دولک و چوب کوچک­تر را الک می­گویند.

الک را به هوا انداخته و بی هدف با دولک می­زنند تا به فاصله­ ای دور برود. زننده در هنگام زدن، مقصد مشخّصی ندارد. مقصود او فقط زدن است و جا و هدف افتادن پیدا نیست. شاید اصطلاح الکی از این بازی گرفته شده باشد، یعنی همان گونه که در بازی الک دولک هنگام زدن هدف مشخّصی را در نظر نـمی­گیرند و بی­ اندیشه می­زنند، کارهای الکی نیز بدون فکر و بی­هدف انجام می شود.»