نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

۱۹۷ مطلب با موضوع «ریشۀ واژه» ثبت شده است

راههای تشخیص واژه های دارای ریشۀ فارسی و عربی

نوشتۀ زیر، دربارۀ ریشۀ کلمات است و تا اندازه ­ای شما را در فهم ریشۀ واژگان یاری می­ کند.

همۀ زبان­های جهان با هم داد و ستد واژگانی داشته­ اند، دارند و خواهند داشت. حتّی زبان­ های مُرده نیز داد و ستد واژگانی داشته ­اند.

تشخیص ریشۀ عربی یا فارسی کلمات هرچند برای کسی که به دو زبان چیره نیست کار دشواری است؛ ولی راه ­های ساده­ ای هم وجود دارد که دانستن آنها جالب است.

از میان 32 حرف الفبای فارسی برخی حروف تنها ویژۀ واژه ­های عربی­ اند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

معنی واجبات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قاری یا قارئ

قارئ قرآن جمع آم قُرّاء قرآن است.

قارئ را به نادرست قاری نوشته و خوانده اند.

غلط رایج است.

سه حرف اصلی قارئ ق و ر ء است. 

قارئ بر وزن فاعل است.

همزه که حرف سوم قارئ است را بر کرسی ی نهاده اند و همین باعث شده تایپیست نتواند تایپ کند و قارئ را قاری تایپ کرده و از آغاز اشتباه خوانده شده است.

از سوی دیگر در فارسی ترجیح داده می شود که غائب، دائرة، سائر و مائل را غایب، دایره، سایر و مایل بخوانند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قدس سره یعنی چه؟

قُدِّسَ سِرُّهُ یعنی خاک قبرش مقدس باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

باسمه تعالی یا بسمه تعالی

باسمه تعالی درست است. در قرآن اِقرَأ بِاسمِ ربِّک الذی خلق نیز با همزه است.

اسم در بسم الله الرحمن الرحیم و در بسم الأب و الابن و الروح القدس نزد مسیحیان بنا به کثرت استعمال نوشته نمی شود و در غیر این دو جا نوشته می شود.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

معنای باد در مبارک باد

باد کوتاه شده بُواد است. بُواد یعنی باشد، چنین شود.

بُواد به بادتبدیل شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

معنای جادّه

جادَّة بر وزن فاعِلَة (جادِدَة = جادَّة) است.

جَدَّ یعنی تلاش کرد.

جاده را جاده نامیده اند چون جایگاه تلاش است. راه صاف و سنگفرش است و مانند کوه و ناهمواری نیست که کند رفت.smiley

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه واژه خوردن

خوردن در اصل (خُواردَن) بوده است. 

هنوز در کُردی خُواردِن کاربرد دارد.

بخش دوم واژگانی مانند گیاهخوار دلیلی بر این ریشه است.

خواردن در فارسی خوردن شده است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه واژۀ زمین

زمین: سومین سیّارۀ سامانۀ خورشیدی (منظومۀ شمسی) است. زَمین، زِمستان و زَمْهَریر واژگان هم¬ریشه¬اند. «زَم» به معنای «سرد، سرما» است. «زمین» اسم منسوب (زَم + ین) است. «زمستان» به معنای «سرزمین سرما» و «زَمْهَریر» به معنای «سرمای سخت» است. شاید از آنجا که زیر پای آریاییان باستان پیش از کوچ بزرگ، یخ¬ بسته بود، «اِرْت» را زمین به معنای «سرد و یخ¬بسته» گفتند. در زبان کردی کُرمانجی به زمین «اِرْد» گفته می¬شود که با «اِرْت» هم¬ریشه است. واژه¬های «erde» در آلمانی و «earth» در انگلیسی نیز اشتراک ریشه با این کلمه دارد. کلمۀ «أَرْض» در عربی نیز بی¬ارتباط با «اِرْت» در فارسی نیست.
 برخی «زم» را یکی از فرشتگانِ دین زرتشت می¬دانند؛ «زَم» با پسوند «ین» که واژۀ «زمین» را به وجود آورده‌است.

دانشنامه‌ی نام‌ها و واژه‌ها. انتشارات مدرسه. عادل اشکبوس.
https://t.me/ketabearabi

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشۀ نام زبیده

در کتاب «لِسانُ الْعَرَب» دربارۀ معنای نام زبیده چنین آمده است: زُبَیْدة لَقَبُ امْرَأَةٍ قیلَ لَها زُبَیْدةُ لِنِعْمَةٍ کانت فی بَدَنِها وَهیَ أُمُّ الأَمینِ مُحَمَّدُ بنُ هٰرونَ. یعنی: زبیده لقب زنی است که به دلیل نعمتی که در بدن خویش داشته است این گونه نام گرفته است.
در اینجا نام زبیدة از «زُبْد» برگرفته شده است. زبیده را می¬توان «خوش اندام» معنا کرد.

برگرفته از کتاب دانشنامه نامها و واژه ها انتشارات مدرسه
 https://t.me/ketabearabi

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰