نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

۱۹۷ مطلب با موضوع «ریشۀ واژه» ثبت شده است

واژۀ بَغ

«بَغ» واژه‌ای فارسی به معنای «خدا» است. ایرانیان پس از سرنگونی تیسفون پایتخت ساسانیان و فروپاشی پادشاهی ایران بعدها در روزگار فرمانروایی عرب شهر بغداد را به روش ایرانیان به صورت گِرد ساختند و «بَغ+داد» به معنای «هدیۀ خدا» نامیدند. شهرهای ایرانی گرد بودند. مانند دارابگرد، دهگرد، بروگرد، دستگرد، سوسنگرد، خسروگرد و ... 
در نام بیستون (بغستان) نزدیک کِرماشان (کرمانشاه) نیز واژه‌ی «بغ» وجود دارد. 
همچنین در «فغفور» خاقان چین (بغ + پور = پسر خدا) «بَغ» به تُرکی وارد شد؛ امّا معنای «سروَر» و «بزرگ» یافت. و «بیک»، «بیگ» و «بیوک» و «بی» شد و به انگلیسی رفت و big شد. 
واژۀ «ماست» نیز از راه ترکان از بلغارستان به سایر کشورها راه یافته است.
واژه‌ی  انگلیسی (yogurt) ریشه‌ی ترکی دارد. در ترکی به (ماست) قاتِق و یوغورت می‌گویند.
دانشنامه‌ی نام‌ها و واژه‌ها. انتشارات مدرسه. عادل اشکبوس.

https://t.me/ketabearabi

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

معنای سید

جمع سیّد می‌شود 👈 سادة 
و جمع سادة یا به اصطلاح جمع الجمع سید میشود 👈 سادات
جمع سیدة می‌شود 👈 سیدات
سادات یعنی آقایان
سیدات یعنی خانم‌ها
(سیداتی وسادَتی) در برنامه‌هاى خبرى که مجری می‌گوید، یعنی (اى خانم‌ها و آقایان).🗣
خوانش درست سَیِّد این است👈 س‌یْ‌یِ‌د
ولی در فارسی سِیِّد می‌گوییم و گاهی بسیار کوتاه می‌کنیم.
آسِد میرزا 👈 آقا سیّد امیرزاده


دانشنامه‌ی نام‌ها و واژه‌ها. انتشارات مدرسه.
https://t.me/ketabearabi

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشۀ واژۀ بلبشو

واژه‌ی (بَلبَشو) دگرگون شده‌ی (بِهِل و بشو) به معنای (بگذار و برو/ بنه و برو) از مصدرهای (هِلیدن و شدن) است.
(هلیدن) در بسیار گویش‌ها کاربرد دارد، مانند کُردی فَهلَوی: (بیل بِچِم) یعنی (بگذار بروم) و مانند گویش کرمانی (مِیلی؟) یعنی (اجازه می‌دهی؟) و مانند گویش همدانی (بیل) یعنی اجازه بده.
به یک حمله از جایشان بگسلد
چو بگسستشان بر زمین کی هلد؟
فردوسی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه واژه موذی

واژه‌ی موذى در (حرکات موذیانه، موش موذی و دشمن موذی) در فارسى، ریشه عربى دارد و معنایش آزار دهنده است. ریشه آن (مؤذی) است و سه حرفِ اصلی‌اش (ء ذ ی) می‌باشد. مؤذی اسم فاعل از (آذى. یؤذی. إیذاء) است.
یؤذی= مؤذی
در فارسى مؤذی mo'ezi را موذى moozi نوشته و خوانده‌اند.
ولی در کلماتى مانند مؤمن، مؤاخذه و مؤلف این چنین نشده است.

@ketabearabi

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

حرف ط

✅حرف《ط》ویژه‌ی واژگانی است که از زبانِ عربی به زبانِ فارسی آمده‌اند.📝

واژه‌های دارای ط عربی‌اند.
✅پس تهران، توس خراسان، استهبان فارس، پِترود مازندران و تالش به گونه‌ی طهران، طوس، اصطهبان، پطرود و طالش نادرست است.
✅در عربی گاهی حرف ت را در نام خاص به ط دگرگون می‌سازند؛ مانند إیطالیا، طوکیو، طبرستان (تپورستان) ، طاجیکستان، طَشقَند (تاشکند)
✅حتّی در عربی دموکرات را دیموقراط می‌نویسند. 
قمه‌زنی در گویش محلی عراق تَطبیر است که از طَبَر فارسی گرفته شده و طبر همان تبر است.
✅ارسطو و افلاطون و سقراط نیز مُعَرُّب‌اند.
✅املای توتی به گونه‌ی طوطی نادرست است. نام این پرنده به عربی البَبَّغاء است‌.
✅تهماسب یا تهماسپ یعنی دارنده‌ی اسبِ نیرومند (تَهم+ اسب) نوشتنِ آن به گونه‌ی طهماسب نادرست است.🐎
✅بلیت فرانسوی است؛ به گونه‌ی بلیط درست نیست.
✅امپراتور (لاتین)، تپش، تپانچه، باتری battery ، تایر tire و اتو (فارسی یا ترکی استانبولی) نیز با ت درست است.
✅اتاق عربی نیست‌؛ در عربی به اتاق می‌گویند: الغُرفة، الحُجرة 
اتاق، ترکی یا فارسی است. در ترکی استانبولی اوده به معنای اتاق است. 
در عامیانه‌ی مصر أوظة می‌گویند که یادگار زمان چیرگی ترکان عثمانی است.

برگرفته از👇
کتاب دانشنامه نام‌ها و واژه‌ها. 📙
عادل اشکبوس. 
انتشارات مدرسه.🏢
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

آدینه یا جمعه

آدینه (جمعه)
《آدینه》 در اصل 《آذینه روز》 بوده است. ایرانیان، خودشان را در روز پایانی هفته می‌آراستند و به گردش و مهمانی می‌رفتند. 《آدینه》 همان 《آذینه》 است. 
ما امروزه تلفّظ ذال را در فارسی نداریم. ذال به دال تبدیل شده است. 
عرب این روز را 《جُمُعَة》 نامیده یعنی روز گردهمایی. 
تبدیل ذال به دال یا ز در فارسی امروز نمونه دارد؛ مانند: ذانستن (دانستن در فارسی/ زانستن در کُردی و تالشی)/ ذاماد (داماد در فارسی/ زاما یا زاوا در کُردی)

منبع: دانشنامۀ نامها و واژه‌ها. انتشارات مدرسه. عادل اشکبوس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

آزوقه یا آذوقه

آزوقه (آذوقه)
در اصل «آب‌زُقّه» بوده است. (غیاث اللُّغات صفحۀ 14) 
زُقّه در عربی یعنی دانه و آن است که پرنده🦜🦢🕊 از گلو بر می‌آورد و در دهان جوجه می‌اندازد و نیز دارویی است که با شیر مادر در دهان کودک 👼ریزند. حرف 《ب》 در 《آب‌زُقّه》 افتاده است؛ درست مانند «آخور» که آن هم «آب‌خور» بوده است.
آزوقه را آذوقه هم نوشته‌اند که بهتر است با 《ز》 نوشته شود.✍️

منبع: 📘
دانشنامۀ نامها و واژه‌ها. 
انتشارات مدرسه. 
عادل اشکبوس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

فرق عرب و اعراب

فرق عرب و اعراب:🤔
در زبان فارسی به نادرست جمع «عرب» را «اعراب» به معنای «عرب ها» می پنداریم.🗣
اَعراب به معنای «عرب بادیه نشین» است. 🐫🐪👳🏽‍♂️👳🏽‍♀️👳🏽‍♀️👳🏽‍♂️
مفردِ آن «أَعرابـیّ» و جمعِ آن «أَعاریب» است. 
أعراب کسانی اند که شهرنشین نیستند و وارد شهر نمی شوند مگر برای برطرف کردن نیازشان.🏢🏠
عرب مفهوم عام است و «عَرَبـیّ» یعنی «مرد عرب».

 (وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَیَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ ۚ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ ۚ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ)
 (الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ)
منبع: 📘
دانشنامۀ نامها و واژه‌ها. 
انتشارات مدرسه. 
عادل اشکبوس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

آنفلوانزا یعنی چه؟

أنفُ العَنزة یعنی بینی بز .
پزشکان ایرانی مانند ابوعلی سینا بودند که این نام را بر سر زبان‌ها انداختند، زیرا دیده بودند کسانی که دچار این بیماری می‌شوند عطسه‌هایی مانند بز می‌کنند، یا بینی آنان مانند بز می‌شود و یا چیزی مانند این.
این واژه در دوره‌ی پیشرفت مسلمانان در پزشکی به زبان‌های غربی وارد شد و دگرگونه شده به گونه‌ی آنفلوانزا درآمد.
عَنزة ، ماعِز و تیس در عربی به معنای بز است.

واژه‌های دیگری نیز از تمدن اسلامی به زبان‌های غربی رفته است: الگوریتم ، الکلیا، الکل ، الیداد و...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه کلمه تلمذ

تَلَمُّذ
تلمّذ واژه‌ای ساختگی در زبان فارسی است.😉 ریشه‌اش «تِلْمیذ» است؛ امّا چنین واژه‌ای (تلمّذ) در فرهنگ لغت عربی (اَلْمُعْجَم) وجود ندارد.📔 
در فرهنگ لغت عربی واژۀ «تَتَلْمُذ» وجود دارد.
ساخت چنین واژه‌ای شگفت‌انگیز است؛ زیرا نه عربی است و نه فارسی. واژۀ فارسی «شاگِردی» بهتر است.
من نزد استاد شاگردی می‌کنم. ✅
من نزد استاد تلمّذ می‌کنم. 🤔😳
خود واژۀ «شاگرد» کوتاه شدۀ «شاه‌گِرد» است؛ یعنی نوجوانی👦 که گِرد شاه 🤴می‌گردد تا دستورهایش را انجام دهد. کم‌کم این واژه گستردگیِ معنا یافت.

دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها
انتشارات مدرسه 
عادل اشکبوس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰