جمع «دَواء» می شود «أدویـة»؛ امّا «أدویـه» در فارسی به معنای «ادویه جات» است و با کاربرد عربیِ آن فرق دارد. در زبان عربی معادل «ادویه جات» واژۀ «بَهارات» است.
در حقیقت کلمات عربی بسیاری در زبان فارسی به کار میرود که در خودِ زبان عربی معنای دیگری دارند؛ مثال:
اُخت: خواهر(در فارسی صمیمی)، عُنُق: گردن(در فارسی اخمو)، ملّت: آیین(در فارسی معادل شَعب)، نبات: گیاه(در فارسی گونه ای شیرینی)
کلمات بسیاری نیز در فارسی دارای ریشه های عربی است بدون اینکه در عربی هیچ کاربردی داشته باشند؛ مثال:
بین المللی: الدُّوَلـیّ اطّلاع ثانوی: إشعار آخَر روابط عمومی: العِلاقاتُ العامَّة
حیاط: ساحَـة حیاط خلوت: الفِناءُ الخَلفی عکّاس: مُصَوِّر
عکس العمل: رَدُّ الفعل علاقه: هِوایَـة نظامی: عَسکَریّ
ظرف: وِعاء، إناء شرایط: ظُروف استخدام: تَوظیف
غیرقابل جبران: لایُعَوَّض مصرف: اِستِهلاک عوارض واردات: رُسومُ الاستیراد
مستقیماً: مُباشَرَةً مستقیم: عَلَی طول