حرف (ث):
هر واژه ای که دارای «ث» است بی گمان عربی است و ریشۀ فارسی ندارد؛ جز (کیومرث: مرد دانا یا گاو مرد)، (تَهمورث: دارندۀ سگ نر قوی) و واژگان لاتین مانند بلوتوث یا نامهایی مانند ادوارد ثورندایک و ... که بسی آشکار است نامهای لاتین هستند نه عربی یا فارسی.
حرف (ح):
هر واژه ای که دارای حرف «ح» است بیگمان عربی است و ریشۀ فارسی ندارد؛ غیر از کلمۀ حوله که درست آن هوله است و به گمان نزدیک به یقین ریشۀ ترکی دارد و به معنای (پُرزدار) است. (خاو یا هو: پُرز + له یا لی یا لو: پسوند اتّصاف). عرب به هوله (حوله) می گوید: مِنشَفة در سعودی، خاولی یا خاولیة و بَشکیر در عراق؛ بِشکیر یا فوطة در سوریه.
حرف (ذ):
هرچند در فارسی کهن تلفّظ این حرف مانند تلفظ عربی آن وجود داشته؛ امّا امروزه ایرانیان این حرف را ذال (th) تلفّظ نـمی کنند بلکه زاء تلفّظ میکنند. بیش از 95% واژه های دارای ذال ریشۀ عربی دارند؛ مگر واژه هایی مانند گذر، گذراندن، گذشتن، پذیرش، پذیرفتن، آذین، گنبذ (امروزه گنبد خوانده میشود.) «ذانستن» که امروزه «دانستن» تلفّظ میشود؛ امّا کُردها، لَکها، تالِشیها و برخی دیگر از اقوام ایرانی «ذانستن» را هنوز «زانستن» تلفّظ می کنند.
ترجمۀ فعل «می دانم» به چند زبان ایرانی:
تالشی: (زُنُـمzonom) کردی: (اَزانِـم ، زانِـم یا دَزانِم) لکی: (مَزانِم)
حرف (ص):
هر کلمه ای که صاد دارد بی شک عربی است؛ مگر عدد «شصت» و عدد «صد» که عمداً غلط نوشته شده اند؛ تا با انگشت «شست» و «سد» روی رودخانه اشتباه نشوند.
صندلی نیز بی جهت با صاد نوشته شده و البتّه عربی شدۀ چَندَل است. عرب به صندلی می گوید «کُرسی، مَقعَد» و در گویش محلّی عراق و سوریه «اِسکَملی».
«صابون» هم در اصل واژه ای فارسی است و درست آن «سابون» است و این واژه از فارسی به بیشتر زبانهای جهان رفته مثلاً soap در انگلیسی همان سابون است. ما سابون را به صورت معرَّب صابون با صاد می نویسیم. اصفهان نیز معرّب یعنی عربی شدۀ اَسپَدانَـه ،اِسپَهان یا سپاهان است.
حروف (ض،ظ ،ع):
بدون استثنا تنها ویژۀ واژه های دارای ریشۀ عربی است و در فارسی چنین مخارجی از حروف وجود ندارد. به ویژه ضاد تا جایی که عربها به «الناطقین بالضاد» معروفند؛ زیرا این مخرج ویژۀ عرب است نه دیگر مردمان نژاد سامی.
حرف (ط):
جنجالی ترین حرف در املای کلمات است. مخرج طاء تنها ویژۀ واژه های عربی است و در فارسی ط نداریم و واژه هایی که با ط نوشته میشوند یا عربی اند یا اگر عربی نیستند غلط املایی رایج اند.
حرف (ق):
در مرتبۀ دوم حروف جنجالی است. حرف قاف اغلب ویژۀ واژه های عربی است. واژه های عربی، دارای ریشۀ اغلب سه حرفی و گاهی چهار حرفی و دارای وزن و همخانواده اند؛ مانند: قاسم، تقسیم، مقسِّم، انقسام، قَسَم، قسمت، اقسام، مقسوم، قسّام، منقسم و تشخیص واژۀ عربی الاصل دارای قاف کار ساده ای است؛ امّا دیگر کلمات قافدار یا ترکی اند یا مغولی؛ مثال:
قَره قُروت: کشک سیاه، قره قویونلو: صاحبان گوسفند سیاه، قره گوزلو: دارندۀ چشم سیاه یا درشت، قِزِل آلا: ماهی طلایی
کلماتی مانند قُلدُر نیز مغولی اند. کلمۀ قوری نیز روسی است. قوری، کتری، سماور، استکان همه واژه های روسی اند و در زمان قاجاریّه وارد ایران شده اند. کلماتی مانند «قند، قهرمان و قباد» معرّب «کند، کهرمان و کَواذ» هستند. کلمۀ کندو با کند (قند) همریشه است. شهر کرماشان یا کرمانشاه را در گذشته عرب قِرماسان یا قَرمَسین تلفّظ می کرده است. امروزه ما کرمانشاه (کرماشان) را قِرماسان یا قَرمَسین تلفّظ نـمی کنیم؛ امّا کواذ را قباد می گوییم و این تأثیر زبان عربی بر فارسی است.
حروف چهارگانۀ (گ، چ، پ، ژ) نیز در عربی فصیح یعنی نوشتاری وجود ندارد و هر کلمه ای که یکی از این چهار حرف دارد؛ حتماً عربی نیست و به احتمال بسیار ریشۀ فارسی دارد؛ مانند منیژه، مژگان، ژاله ،پروین، پرنده، گیو، گودرز، منوچهر، پریچهر و ...
گاهی نیز امکان دارد از دیگر زبان ها باشد؛ مانند: پینگ پونگ که چینی است یا چاخان و خپل که مغولی اند.
پارتی party کلمه ای انگلیسی است و آپارتمان واژه ای فرانسوی است.
شاید این سؤال به ذهن متبادر شود که سایر حروف مانند الف ب ت ج د ر ز س ش ف ک ل م ن و ه ی چگونه اند؟
پاسخ این است که اینها حروف مشترک در سراسر زبانهای جهان اند. هرچند برخی اقوام بعضی حروف را ندارند و به گونه دیگر ادا می کنند. مانند حرف «ر» که در فرانسه «غ» گفته می شود.