نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

۱۹۷ مطلب با موضوع «ریشۀ واژه» ثبت شده است

معانی عین

واژۀ «عَین» معانی بسیار دارد؛ مانند:

چشم، چشمه، خورشید، پرتو خورشید، ساکنان شهر، اهل خانه، ارزنده، نفیس، عزّت، پرچم، دیده­بان، جاسوس، رئیس لشکر، پیشرو سپاه، بزرگ قوم، سرور، آقا، برگزیدۀ چیزی، گروه، ثروت، چشم زخم، انسان، مانند، ذات هر چیزی، نگهبان و ... امّا امروزه دو معنای چشم و چشمه غلبه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

معنای جنت چیست؟

«جَنَّـة» به معنای «باغ، باغ بهشت» است که با «جَنین» و «جِنّ» هم­خانواده است. سه حرف اصلی «ج، ن، ن» بر پوشیدگی دلالت دارد. وجه تسمیه «جِنّ» در فرهنگ عرب این است که موجودی ناپیدا و نادیدنی و پوشیده از چشمان است. جمع «جَنَّـة» ، «جِنان» و «جَنّات» است. «جَنَّـة» باغی است که از سایه درختانِ بسیار، زمین را پوشانده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قرآن یعنی چه؟

«قُرآن» مصدر از «قَرَأَ، یَقْرَأُ» است. «قُرآن»، «قِراءَة» و «قَرْأ» هر سه مصدرهای «قَرَأَ» هستند. «قُرآن» به معنای «خواندن» است که به تدریج اسم خاصّ برای کتاب دینی مسلمانان شده است. با این وجود در قواعد عربی، اغلب آن را معرفه به ال می­دانند نه عَلَم؛ امّا حقیقت این نیست و «القرآن» عَلَم بِالْغَلَبَة است که پس از گردآوری، عَلَم یعنی اسم خاصّ آن شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرق لسان و لغة

«لِسان» به معنای «عضو گوشتی داخل دهان» یا همان «زبان» است. در عربی قدیم «اللِّسانُ الْعَرَبیّ» گفته می ­شد؛ امّا امروزه «اللُّغَةُ العربیَّةُ» گفته می­ شود. کلمۀ «لُغَة» واژۀ جدیدی است که در قرآن و متون قدیم به ­کار نرفته و از واژۀ یونانی logo گرفته شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

معنای واژۀ تعویض در فارسی و عربی فرق دارد.

«تَـعویض» در فارسی و عربی به دو معنای متفاوت است. در فارسی به معنای «عوض کردن» و در عربی «تاوان دادن»، «بازخرید»، «پاداش بازنشستگی»و «جبران کردن» است. جمع آن تعویضات است.

تعویض الوفاة : هو إعطاءُ مالِ التَّأمین لِأَهلِ الْمُتَوَفَّـی

معادل اصطلاح اداری «بازخرید» و «پاداش» در زبان عربی: ما یُدفَع لِلموظّف أَو العامِل عند انصرافه مِن الخدمة لِبلوغه سِنّ التقاعد، أو عند تَرکِهِ لِلعَمَل

تعویضات حربیَّة: غرامت­های جنگ. مَدفوعات و غَرامات تَفرُضها الدُّوَلُ الْمُنتَصِرة على الْمُنهَزِمة کَغَرامة حَربیَّة لِاستِرمام الخَسائرِ الَّتی لَحِقَت بِها مِن جَرّاء الحَرب، و یُنشَأ لِذلک لِجان مُحدّدة.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نام بسیاری گلها و گیاهان در عربی ریشه فارسی دارد.

«بَنَفسَجـیّ» یعنی «بنفش» و فارسی معرَّب است.

نام بسیاری از گُل­ها در عربی ریشۀ فارسی دارد؛ مثال بیشتر:

نَرجِس، سَوسَن، مَرزَنجوش، یاسَـمَن، وَرد، بابونَج ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ارابه یا عربیة در زبان عربی

«سَیّارة» به معنای «خودرو» است. در گویش عامیانۀ سوریّه به «خودرو»، «عَرَبیَّـة» نیز گفته می­شود که برگرفته از «ارابه» و ریشۀ فارسی دارد.  [1]

 

[1] سَیّارة: (اسمٌ) الجمع : سَیّارات

السَّیَّارَةُ : القافِلَةُ ﴿وَجاءتْ سَیّارَةٌ فَأَرْسَلوا وارِدَهُمْ﴾ یوسف: 19

السَّیَّارَة : مَرْکَبَةٌ آلِیَّةٌ تَسیرُ بِـمُحَرِّکٍ مُحْرِقٍ لِلْبِنْزینِ تُستَخْدَمُ لِلرُّکوبِ و النَّقْلِ

سیَّارة أُجْرة : تاکسی ، سیارة لِنقل النَّاس مقابل أُجرة ،

سیَّارة إسعاف : سیَّارة مُعدّة طـبِّـیّاً لِنقل الْمَرضى إلى الْمستشفى ،

سیَّارة إصلاح : سیارة تصلیح فی الطَّریق یُـمکِنها عند الحاجة أن تَرفَعَ عَطَلَ السَّیّارات.

سیَّارة دَوْریَّة : سیارة یطوف بها رجالُ الأمن لیلاً ،

سیَّارة رُکّاب : سیارة تُستعمل لنقل النَّاس ،

سیَّارة شحْن : سیارة تُستعمل لنقل البضائع وتسمّى شاحنة ،

سَیَّارة مصفَّحة : سیَّارة حربیَّة مکسوَّة بصفائح من الفولاذ تکون دِرعًا لها ، و تحفظها من قَذائف العدوّ ، و سُلِّحت بِـمدافع دبّابة.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ریشه واژۀ ریال

«ریال» کلمه ­ای به زبان اسپانیایی و پرتغالی (real) است که وارد فارسی و عربی شده است. ریال به معنای «شاهی» است، نام سکهٔ نقره رایج در آن دو کشور و سرزمین‌های وابسته به آنها بود. ریال از زمان حضور اسپانیاییان و پرتغالیان در خلیج فارس وارد دو زبان فارسی و عربی شده است. ریال از واژۀ لاتینی «رِگالیس» (regalis) به معنای «شاهنشاهی» می‌آید که صفتی از اسم «رکس» (rex) به معنای «شاه» است. واژۀ انگلیسی «رویال» (royal) همریشه با «real» اسپانیایی و پرتغالی است.

سکّۀ نقره با نام ریال در اسپانیا از سالِ ۱۴۹۷ تا ۱۸۷۰ میلادی ضرب می‌شد. ریال همچنین واحدِ پولِ بسیاری از مستعمره‌های اسپانیا بود؛ به‌عنوان مثال واحد پول برزیل، «رئال» نام دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نگوییم اعراب بگوییم عرب

فرق عرب و اعراب:🤔
در زبان فارسی به نادرست جمع «عرب» را «اعراب» به معنای «عرب ها» می پنداریم.🗣
اَعراب به معنای «عرب بادیه نشین» است. 🐫🐪👳🏽‍♂️👳🏽‍♀️👳🏽‍♀️👳🏽‍♂️
مفردِ آن «أَعرابـیّ» و جمعِ آن «أَعاریب» است. 
أعراب کسانی اند که شهرنشین نیستند و وارد شهر نمی شوند مگر برای برطرف کردن نیازشان.🏢🏠
عرب مفهوم عام است و «عَرَبـیّ» یعنی «مرد عرب».

 (وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَیَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ ۚ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ ۚ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ)
 (الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ)

واژۀ اعراب بار مثبت ندارد.
منبع: 📘
دانشنامۀ نامها و واژه‌ها. 
انتشارات مدرسه. 
عادل اشکبوس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

معنای شیر و لبن

«حَلیب»🥛 به معنای «شیر» است که در گذشته به جای آن «لَبَن» گفته می‌شد. 
امروزه در زبان عربی «لَبَن» به معنای «ماست» یا «دوغ» شده، ولی در متون کهن «لَبَن» به معنای «شیر» بوده است. 
در عربستان سعودی «زُبادی» و در عِراق «رَوبَة» به معنای «ماست» می‌باشد. 
واژۀ «أَلْبان» در عربی برابرِ «لبنیّات» جمع «لَبَن» است. 
مولوی سراینده‌ی نامدار ایرانی می‌فرماید:
تا نگرید ابر کی خندد چمن 🌧 
تا نگرید طفل کی نوشد لبن🍼
واژه‌ی دوغ نیز از مصدر دوختن (دوغدن) است که در آغاز به معنای شیر بوده و در نام مادر زرتشت پیامبر یعنی دغدو یا دوغدویه و نیز واژه‌ی دختر (دوغدر)به معنای شیردوشنده به کار رفته است.
خوانش (شیر) نوشیدنى🥛 و (شیر) جنگل🦁 در زبان‌هایی مانند کُردى درست و در فارسى ایران نادرست است. تاجیک‌ها و افغان‌ها درست خوانش می‌کنند.
در فارسی هر دو یکسان خوانده می‌شود.
دانشنامه‌ی نام‌ها و واژه‌ها📕
انتشارات مدرسه🏢

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰