نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

ریشۀ واژۀ فَرسَنگ

ریشۀ واژۀ فَرسَنگ

شاید فرسنگ، پیوند دو بخشِ «فَر» به معنای «فراوان» و «سنگ» باشد. «فَرَه» در زبان کُردی بدین معنا کاربرد دارد. فَرزان نیز به معنای بسیار دانا از ریشۀ «فَر + زان» است. شاید در گذشته برای مسافران سازه‌ای (مانند برج) از سنگِ فراوان می‌ساختند تا راه را گم نکنند و این سازه‌ها در فاصله‌های دور از هم بوده است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشۀ واژۀ خاگینه

«خاگینه» از دو بخش «خاگ» + «ینه» پیوند یافته است. خاگ همان «خا» یا «خایه» به زبان کردی ، «تخم» به زبان فارسی و «مُرغانه» به گفتار گیلانیان است. خاگینه خوراکی است که از به هم زدن تخم‌مرغ، آرد، فلفل، زردچوبه و سرخ کردن آن در روغن داغ درست می‌شود.

پسوند «ینه» در «خاگینه» در واژگانی مانند زرینه و سیمینه نیز دیده می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشۀ واژۀ قاری

ریشۀ واژۀ قاری

«قاری» واژه‌ای عربی به معنای «خواننده» است. ریشه‌اش از (قَرَأَ – یَقْرَأُ – قِراءَةً) است.

قاری در اصل قاریِ قرآن به معنای خوانندۀ قرآن می‌باشد.

امّا قاری نادرست است. قارئ درست است. یعنی حرف چهارم همزه (ء) است نه (یـ).

به نادرست قاری نوشته شده. شاید به این دلیل که تایپیست‌ها بلد نبودند واژۀ (قارئ) را درست تایپ کنند.

شاید نیز برای سادگیِ خوانشِ آن (قارئ) به (قاری) دیگرگون شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بِه اَز شُما نباشه. یا بَعضِ شُما نباشه.

بِه اَز شُما نباشه. یعنی بهتر از شما وجود ندارد.

ازآنجاکه برخی خوانشِ درستِ این اصطلاح را نمی دانند، بَزِ شُما نباشه. یا بَعضِ شُما نباشه. گفته اند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

اِعرابِ تالله تفتؤا تذکرُ یوسفَ

ما فَتِئَ از افعال ناقصه است که اسم و خبر می‌خواهد.

یَفتَأُ بدون حرفِ «ما» آمده است. معنایش «پیوسته» است.

قالوا تالله تفتؤا تذکرُ یوسفَ حتی تکونَ حَرَضاً أو تکون من الهالکین.

[برادرانِ] یوسف گفتند: به خدا، پیوسته [تو] یوسف را یاد می‌کنی تا زمانی که سخت ناتوان گردی یا از هلاک شدگان شوی.

تَفتَأُ: فعلِ ناقص که حرفِ نفیِ «ما» از آن حذف شده است. تفتأ اسم  و خبر می خواهد.

 اسمِ آن (أنتَ) که محذوف است.

خبرش هم «تذکُرُ» در محلّ نصب است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

چند واژۀ ساختگی

لطفاً روی ادامه مطلب کلیک کنید

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

پداگوژی یعنی چه؟

پِداگوژی را هر یک از کارشناسانان به گونه ای معنا می‌کند.

پِداگوژی به ظاهر واژه‌ای فرانسوی است امّا ریشۀ یونانی دارد.

پِدُس یعنی کودک وحرف س در پِدُس نشانۀ نهاد در آن است که بسیاری نام‌های یونانی این حرف را در انتهای خود دارند.

مانند سلوکوس، هراکلیوس، زئوس

آگوژ نیز رهبری است.

در فارسی می توان از برابرنهاد «بُرنا رهبری» به جای آن در گفتار و نوشتار بهره برد.

پداگوژی در زبان یونانی نام برده‌ای بود که کودکان را به مدرسه می برد و می آورد و به آنان چیزهایی یاد می‌داد.

پداگوژی هنر آموزش است.

در ترکیب (Pediatric clinic) یعنی کلینیک کودکان نیز همین واژۀ (Pediatric) وجود دارد.

در زبان کنونی یونان هنوز واژۀ پِدی (Παιδί) به کار می‌رود.

دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

همزۀ پایانی و همزۀ ماقبل مفتوح

همزۀ پایانی و همزۀ ماقبل مفتوح

در زبان فارسی همزۀ پایانیِ ماقبل مکسور بسیاری واژه‌ها به ی دگرگون شده است.

شاید به این دلیل که حروف‌چین‌ها (تایپیست‌ها) نتوانسته‌اند درست تایپ کنند.

شاید به دلیل دشواریِ خوانشِ همزۀ پایانیِ واژه؛ مانند:

مَبادِئ = مبادی (جمع مبدأ)

مُنشِئ = منشی (اسم فاعل از یُنشِئُ: پدید می‌آورد)

ناشِئ = ناشی (اسم فاعل از نَشَأ)

قارِئ قرآن = قاری قرآن ( قارِئ اسم فاعل از قَرَأَ: خواند است. جمعِ آن قُرّاء همچنان همزه را دارد.)

همزۀ ماقبل مفتوح نیز گاهی به الف دیگرگون شده است.

خَطَأ = خطا

ملکة سَبَأ = ملکۀ سبا

مبتدَأ = مبتدا

دانش‌نامۀ نام‌ها و واژه‌ها. انتشارات مدرسه

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

ریشۀ واژۀ ملّت

ریشۀ واژۀ مِلَّت:

مِلَّت (مِلَّة) واژه‌ای دارای ریشۀ عربی به معنای «مردمان» است؛ ولی در عربی به شکلی که در فارسی است کاربرد ندارد. برابرِ «ملّت» در زبان عربی «شَعْب» است. «مِلّت» در عربی به معنای «آیین» است.

فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا آل عمران: 93

پس از آیین ابراهیم پیروی کنید که یکتاپرستی بود.

ما در فارسی واژۀ «بَینَ المللی» هم ساخته‌ایم که در عربی اصلا کاربرد ندارد. برابرِ عربیِ آن «الدُّوَلیّ» یا «اَلْعالَمیّ» است.

بسیاری از واژه‌هایی را که عربی می‌دانیم، تنها ریشۀ عربی دارند.

بسیاری از واژه های ترکی استانبولی که عربی هستند نیز از زبان فارسی به ترکی وارد شده است. برای نمونه همین واژه ملت است که در استانبولی میلّت گفته می‌شود و این نشان می‌دهد ملّت از عربی به ترکی نرفته بلکه از فارسی به ترکی رفته است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشۀ واژۀ نزاکت

ریشۀ واژۀ نِزاکَت:

ظاهراً نِزاکَت واژه‌ای عربی و بر وزنِ «فِعالَة» است؛ مانند نِظارَة؛ امّا این گونه نیست. نزاکت واژه‌ای من‌درآوردی و از ریشۀ «نازُک» است. «نازک» واژۀ فارسی است. پس بردنِ آن به وزنِ فِعالَة کاری خنده‌دار است.

نزاکت در فارسی معاصر به معنای رفتارِ پسندیده است.

دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها. عادل اشکبوس

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰