نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

۱۹۷ مطلب با موضوع «ریشۀ واژه» ثبت شده است

واژه های عربی در فارسی که در عربی معنای دیگری دارند

بسیاری از کلمات عربی که در فارسی به کار می روند ساختۀ خود ایرانیان است و شاید نتوان آنها را عربی دانست چون فقط ریشه اش عربی است. مثلا عکاس در عربی معنا ندارد چون عرب به عکس می گوید المُصَوِّر و عکس بی معناست. حتی عکس نیز بازتاب چهره در آب است و عکس را در عربی صورَة یا تصویر می گویند.

چند کلمۀ عربی که در فارسی کاربرد دارد و با معنای عربی آن متفاوت است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

واژه های فرانسوی در فارسی

آباژور، آبونمان، آپاندیس، آپارتمان، آسانسور، آلیاژ، آمپول، اپوزیسیون، املت، باسن، بتون، بلیت، بیسکویت، پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تیراژ، تور، تیپ، خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته، رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن، ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سوس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون، فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کرست، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه، لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور، نفت، نمره، واریس، وازلین، وافور، واگن، ویترین، ویرگول، هاشور، هال، هالتر، هورا و بسیاری از واژه‌های دیگر.
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه یابی واژه ی « خـُرافــات » خرافه نام چه کسی بوده است ؟



واژۀ «خرافات» را در دو زبان فارسی و عربی بسیار به کار می برند.

«خُرافه» نام مردی در دورۀ جاهلیت عرب حجاز (پیش از اسلام) از قبیلۀ عذرة بود که سخنان باور نکردنی و شگفت بر زبان می راند .

این مرد گفته بود که جن ها او را ربوده و در دست آنان مدتى دربند بوده است. وی به میان مردم رفت و آنچه را دیده بود تعریف کرد. مردم ناباورانه از سخنانش شگفت زده شدند و گفته هایش را دروغ شمردند.

 او می گفت با جنیان سخن گفته است. از آن پس هر که سخن نادرستی می گفت که ریشه در پندارگرایی و نادانی داشته باشد؛ به زبان عربی می گفتند:

{ جاءَ بـِحَدیثِ خُرافة. } یعنی سخن خرافه را آورده است . مانند خرافه سخن می گوید.

این داستان از عربی به فارسی وارد شد.

نام مردی پری زده از قبیلۀ عذرة بوده است و او آنچه از پریان می دید، نقل می کرد و مردم او را بدروغ می پنداشتند و باورنداشتندی و گفتندی: هذا حدیث خرافة و هی حدیث مستملح کذب. (مُنتَهَی الأَرَب).

کم کم واژۀ خرافه که نام آن مرد خیالاتی و توهّم گرای عرب بود گسترش معنایی یافت تا جایی که خرافة را جمع بستند و خرافات کردند . یعنی سخنانی که از پندارهای نادرست و نادانانه ریشه می گیرد.

امروزه داستان آن مرد که نامش خرافه بود فراموش شده ولی باورهای دروغین، نادرست و نابخردانه را خرافات نامند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه یابی واژه های بهار ، تابستان ، پاییز و زمستان :



بهار در اصل بَــه + آر است به معنی آورنده بهترین ها .واژه « به » در بهمن و بهرام نیز وجود دارد .
تابستان یعنی زمان اوج تابیدن خورشید به طبیعت .( تاب + ستان )
پاییز احتمالاً پای ریز یا چیزی مانند همین واژه باشد که برگ ها در پای درختان می ریزند .
زمستان یعنی سردستان . زِم و زَم و سِم و شِم پیشوندهای به معنای سرد هستند. زم در واژه هایی چون زمستان( سرماستان ) و زمین( یخ بسته ) و زمهریر( جای سرد دوزخ) یافت می شود .سم در سمیرم شهر خنک استان اصفهان. شم در شمران یا شمیران که به معنی دامنه سرد است و در برابر تهران ( دامنه گرم ) قرار دارد .
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه عربی واژه " ماسک "

Mask : ماسک، نقاب
این کلمه در زبان فرانسه واژه masque ، در زبان ایتالیایی واژه maschera و  mascara است که همگی از واژه maskharah (مسخره) در عربی برگرفته شده اند؛ زیرا پوششی مسخره روی صورت بوده است. در گذر زمان گستردگی معنایی یافته است.
 
دانشنامۀ نامها و واژه ها


 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

فرق انسان و بشر و آدم از نظر معنی:

 

فرق انسان، بشر و آدم

انسان:فراموشکار/ بشر : پیدا پوست / آدم : خاکی

دربارۀ ریشۀ واژۀ انسان دو سخن گفته شده است:
انسان از ریشه (نِسیان ) به معنای فراموشی است . حرف نخست و سوم در نسیان جابجا شده و حرف ی به إ تبدیل شده است. از این جابجایی ها بسیار روی داده است ؛ مانند تلخیص یعنی خلاصه کردن که باید تخلیص باشد یا مأیوس که ریشه اش یأس است و باید در اصل مَیــؤوس باشد و یا نئشه که درست آن نشئه است. پس انسان یعنی فراموشکار .

اما برخی انسان را از اُنس می گیرند و می گویند انسان یعنی به هر چه انس بگیرد ، عادت ثانویه او می شود. پس انسان یعنی انس گیرنده .

جمعِ إنْسَان أَناسِیّ و أَناسِیة و آنَاس است.  این واژه در مذکر و مؤنث یکسان به کار برده می شود «انْسَانُ العَیْنِ»: سیاهى چشم.
اما بشر از ریشۀ بَشَرة به معنای «پوست» است؛ زیرا جانداری است که پوستش اشکار است. در عربی به پوست می گویند بَشَرة و جلد. پوست میوه را هم قِشر می گویند . پس بشر یعنی جانداری که پوست آن آشکار است.

این واژه برای مذکر و مؤنث چه مفرد و چه جمع گفته مى شود

«أَبُو الْبَشَر»: کنیۀ حضرت آدم است.
«ابنُ البَشَر»: لقب حضرت عیسى مسیح در نزد مسیحیان است.

 

امّا آدَم بر خلاف دو واژۀ بالا که عربی اند ، عِــبری و به معنای خاکی است .جمع آدم، أَوادِم است.

نام بیشتر پیامبران عبری است جز حضرات شیث (ع) ، شُعَیب (ع) ، صالح (ع) ، لوط (ع) ، نوح (ع) ، محمد (ص) و هود (ع).
آشو زرتشت (زَرَثوشترَه) و کورش هخامنشی (ذوالقرنین) را نیز بسیاری پیامبران ایرانی دانسته اند.

در قرآن چُنین آمده است: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ )

و ما هیچ فرستاده ای را در میان مردمانی نفرستادیم مگر به زبان آن مردمان، تا بر آنها (فرمان خدا) را آشکار سازد.


 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه فارسی دو واژه post در انگلیسی و البَرید در عربی



از آنجا که بنیانگذار پست در جهان ایرانیان زمان کورش و داریوش در دوره امپراتوری هخامنشی بودند، حدس می زنم پست همان پوست باشد که نامه را روی آن می نوشتند و بَرید به معنی پست هم همان بُریده یا دم بریده باشد . زیرا در آن دوره در چاپارخانه ها دم اسب را برای اینکه سریع تر بدود کوتاه می کردند. در فرهنگ های عربی ریشه بَرید را فارسی می دانند.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ریشه جَواهِر در فارسی مُجَوهرات در عربی و jewelدر انگلیسی




جواهر جمع جوهر است و جوهر عربی شده ی گوهر .
گوهر یعنی سنگ پر بها و ارزشمند . عربها گوهر را تبدیل به جوهر و سپس جواهر کردند و به خودمان پس دادند . اما امروزه آنان دیگر از این واژه بهره نمی برند بلکه مُـجَـوهَرات را به جایش استفاده می کنند.
جالب است بدانید که واژه انگلیسی jewelry نیز از همین ریشه است.
بسیاری از سنگ های با ارزش در عربی نام فارسی دارند .مانند : زمرد ، زبرجد ، لعل ، فیروزج ، الماس ( نیاز به ال ندارد . اصل آن بی ال درست است . پس از ورود به عربی حرف شناسه ی ال گرفت . و در فارسی آن را با ال به کار می بریم . حال آنکه « ماس » درست تر است .در شمال دینور بالتر از میانراهان در استان کرماشان « کرمانشاه» گردنه ای به نام « مِله ماس ـ هست . یعنی گردنه ی الماس .) یاقوت ( برخی یاقوت را یونانی می دانند )

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه دو واژه محراب در نماز و خرابات در عرفان


خَرابات ظاهراً جمع خرابه و به معنی ویرانه هاست .در ادبیّات فارسی منظور از آن جایگاه بی اعتنایی به دنیا و آداب و رسوم و جای رسیدن به پروردگار است .
ولی ریشه ی خرابات ، « خْـوَر آباد » است . واژه ی « خْـوَر آباد » یعنی جایگاه خورشید . هنوز در کُردی ( کردی فَهلَوی )به خورشید می گویند « خْـوَر » و در نام « خراسان » نیز که پیوند « خْوَر + آستان » است و به معنی جایگاه خورشید است ؛ نام خور دیده می شود .
از آنجا که در آیین های یکتاپرستی روشنایی نماد پروردگار زمین و آسمان هاست واژه ی « خْـوَر آباد » بیانگر پرستشگاه است واژه ی « مِهراب » که در عربی به صورت « مِحراب » به کار رفته است نیز دارنده ی واژه ی « مِهر » است که به معنای خورشید است .محراب را به نادرست در دستور زبان عربی اسم مکان می دانند حال آنکه اسم مکان بر وزن مَفعَل ، مَفعِل و مَفعَلَة است و مِحراب بر وزن مِفْعال اسم آلت می شود . شُوَنــد ( دلیل )این نادرستی این است که ریشه اش را ندانسته اند. مهراب نیز همچو خرابات بار معنایی همانندی دارد .
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشه نام آنفلوانزا واژه أنـفُ الْــعَـنــزة است یعنی بینی بز .



أنفُ العَـنزة یعنی بینی بز .
پزشکان ایرانی مانند ابو علی سینا بودند که این نام را بر سر زبانها انداختند . زیرا دیده بودند که کسانی که دچار این بیماری می شوند عطسه هایی مانند بز می کنند و یا بینی آنان مانند بز می شود و یا چیزی مانند این .این واژه در دوره ی پیشرفت مسلمانان در پزشکی به زبانهای غربی وارد شد و دگرگونه شده به شکل آنفلوانزا در آمد .
عَنزة ، ماعِز و تیس در عربی به معنی بز است .
واژه های دیگری نیز از تمدن اسلامی به زبانهای غربی رفته است . الگوریتم ، الکلیا، الکل ، الیداد و...
__________________

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰