ریشۀ واژۀ «تَرْجُمه»: 🗣️
ترجمه در زبان عربی به صورتِ «تَرجَمَة» بر وزنِ «فَعْلَلَة» است.
ترجمه از عربی به فارسی آمده است؛ امّا ریشۀ آن پارسی است. ریشۀ ترجمه «تَرزُبان» است. واژۀ «تَرزُبان» مانندِ «تَردَست» است. تردست یعنی دستش خشک نیست و گویی تر و نرم است و با آن کارهای شگفتی انجام میدهد.
ترزبان مانند تردست است.
زبانش تر و نرم است و میتواند شگفتی بیافریند و همزمان فارسی، کردی، ترکی، عربی (چند زبان) سخن بگوید و از زبانی به زبانی برگردان کند.
«تَرزُبان» پیوندِ «تَر» + «زُبان» است. «زُبان» یا «زُفان» همان است که امروزه در فارسیِ امروزی «زَبان» گفته میشود. هنوز در کُردیِ فَهلَوی (کردی شرق عراق و استان ایلام) به «زَبان» ، «زُوان، زُبان» گفته میشود. در گرگان هنوز کسانی که گویش کهن میدانند زَبان را زُبان میگویند و در روستاهای پیرامون زُفان گفته میشود. در شرق گیلان و غرب مازندران زَبان را زُبون میگویند که شکل گفتاری زُبان است. در خراسان جنوبی نیز همچنان واژه زُبان کاربرد دارد.
یکی ترجمان را ز لشکر بجُست
که گفتارِ تُرکان بداند درست
(فردوسی توسی)
ترجمان: شخصی را گویند که لغتی را به زبان دیگر تقریر نماید. (فرهنگ جهانگیری) (برهان)
کسی را گویند که لغتی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه کند، و این لفظ عربی است و اصل آن در فارسی ترزبان بوده آن را نیز معرب کردهاند. ترزفان گفتهاند ولی در پارسی باء و فاء تبدیل مییابد... (انجمن آرا)
ترزُبان به عربی رفت و تَرجُمان شد، سپس از آن بر وزن فَعلَلَة واژۀ تَرجَمَة و بعدها مُتَرجِم ساخته شد؛ مانند «اندازه» که از فارسی به عربی رفت و از آن «هَندَسَة» سپس «مهندس» برگرفته شد.
دانشنامه نامها و واژهها. عادل اشکبوس