ماست کیسه کردن
به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکّانهای شهر سر زد و ماست خواست. ماستفروش که وی را نشناخته بود پرسید: چه جور ماستی میخواهی؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه؟
وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید:
ماستفروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و آب ندارد و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که جلوی دکّان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟
مختارالسلطنه دستور داد ماستفروش را جلوی دکّانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمرش سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگاهش دارند تا همۀ آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد. و به اصطلاح ماست چکیده شود.
چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگی ماستها را کیسه کردند.
اصطلاح ماستش را کیسه کرده کنایه از ترسیدن است و شاید ریشه در این داستان دارد.