اسم معرفه:
اسم معرفه یا شناخته شده اسمی است که نزد مخاطب معیَّن و معلوم است.
اسم معرفه انواعی دارد:
- اسم خاص مانند کورش، داریوش، پروین، شهرزاد
- معرفه به اشاره، یعنی اسمی که به وسیلۀ صفتهای اشاره این، آن، همین و همان وصف شده باشد؛ مثال: آن کتاب، این کتاب، همان خانه، همین خانه.
- عهد ذکری: اسمی که قبلا در کلام آمده باشد؛ مثال: کیفی را پیدا کردم. کیف را به صاحبش رساندم. یعنی کیف مذکور را رساندم.
- عهد ذهنی، اسمی که در ذهن مخاطب مشخّص است؛ مانند پیغمبر فرمود: (یعنی پیامبر اسلام)، خانه را خریدم. (یعنی خانهای را که تو اطّلاع داری).
- ضمیر جزء معرفههاست؛ مانند من، تو، او ... .
- اسم مضاف به معرفه یا دارای متمّم معرفه؛ مثال: شهر ما، درس دیروز، دوستی با کاوه، اقامت در شیراز.
- معرفه جنسی؛ یعنی اسمی که بر جنس یا نوع دلالت کند؛ مانند انسان و حیوان، یعنی نوع انسان و نوع حیوان.
گاهی اسم معرفه نشانۀ لفظی دارد مانند «را» ، «این» ، «آن» ، «همین» و «همان» گاهی نیز ندارد، مگر اینکه خالی بودن اسم را از نشانههای نکره، از دلایل معرفه بودن آن به شمار آوریم.
اسم نکره:
اسم نکره یا ناشناخته اسمی است که در نزد مخاطب مبهم و نامشخّص است؛ مانند کتابی، شهرهایی
از نشانه های نکره میتوان به «ی» و «یک» و صفات مبهمی از قبیل چند، فلان، هر، چنین و چنان اشاره کرد؛ مثال: چه مردی، هیچ زنی، فلان کوچه، یک روزی، هر شبی و.....
نکته:
گاهی «ی» نشانۀ نکره نیست؛ مانند «مردی» در جملۀ «مردی را که دیروز دیدم پدرش بود».
این جمله را میتوان اینگونه تفسیر کرد: «آن مردی را که دیروز دیدم پدرش بود.»
بهتر است که این «ی» را موصول به شمار آوریم نه نشانۀ نکره.