نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

عادل اشکبوس
استاد دانشگاه و دبیر دبیرستان‌های تهران
زبان‌شناس و پژوهشگر در ریشه‌یابی نام‌ها و واژه‌ها
دارای بیش از 50 تألیف از جمله بزرگ‌ترین فرهنگ کاربردی فارسی به عربی

۱۲ مطلب با موضوع «زبان شناسی» ثبت شده است

فی اللهجة الحجازیة کثیر من المفردات الفارسیة والترکیة:
در گویش حجازی (عربستان سعودی) واژگان فارسی به کار رفته است؛ مانند:
الروشان: نافذة خشبیة کبیرة تطل على الشارع ولها اشکال خارجة عن مستوی. (گونه ای پنجرۀ چوبی بسیار شیک)

الشربوش: غطاء الشیشة (همان سرپوش است.)
أندر: همان اندر فارسی است به معنای «اُخرُجْ».

در گویش حجازی (عربستان سعودی) واژگان ترکی نیز به کار رفته است؛ مانند:
الکوبری: پل

الدُندُرمة، البوظة: بستنی که در عراق نیز به کار می رود. دُندُرمة: یخ زده و بوظة: یخ است.

الزنبیل:  (زن + بال) بر بال زن، بر دست زن

دُغری: على طول او واضح مثلا کقول انا انسان دغری ما ادأحب اللف والدوران او مثلاً امشی دغری تحصل إشاره على یمینک.
ریشه ترکی دارد. که در سوریه هم به کار می رود.

کلمات ومصطلحات خاصة لهذه اللهجة فی ألسن الحجازیین.
ومعظم هذه المصطلحات اندثرت لا یعرفها إلا الآباء والأجداد وهذه بعض المصطلحات المتداولة حالیاً.

دحین: الآن وأصلها الجمع بین کلمتین " ذا " و " الحین " فالأصل أن معنى دحین هو: ذا الحین
هادا: هذا وأصلها هذا ومن المعلوم أن من لغة القرآن تغییر الذال دالاً، مثل قول الله تعالى : {هل من مدکر} 

ایش: ماذا ؟ وأصل هذه اللفظة الجمع بین لفظتین " أی " و " شیء ".

احنا: نحن 

هُمّا: هم وأصلها هم وقد طرأ علیها التحریف.
 
هادولا ..... هؤلاء وأصلها الجمع بین " ها " و " دولا " ودولا حرفت من أصلها الذی هو "ذا" وذلک ظناً من الناس مع مرور الزمن.
 
جواز جمع "ذا" لیقال: "ذو" واللام والألف فی "لا" زائدة وأصلها من التحریفات.

کمان: (همچنین) اصل هذا اللفظ من الکلمتین " کما " و " إن " لیکون اصلها کماإن وازیلت الهمزة بسبب سرعة نطق الناس بها.

(در عراق واژۀ فارسی «هَم» به کار می رود). 
إِشبک: ماذا بک ؟ وأصلها الجمع بین " أی " و " شیء " و " بک " لیکون أصلها : أی شیء بک.
در عراق إشبیک می گویند.

یاواد: یا ولد وأصلها یا ولد وحذف اللام کان بسبب سرعة نطق الناس لها. 

عشان: (زیرا) لانه؛ وقد تکون عربیة وجمع بین: "على" و " شأن "
لیکون الأصل على شأن، بمعنى: بخصوص (کذا أو کذا) ولکن حرف المعنى لیکون : "لأنه". 

ازهم: انادی و تستخدم کمثال فی جملة یا فلان ازهم علان, لایعرف لها اصل. 

ابغى: (می خواهم) أرید وهی کلمة أیضا عربیة صُرفت حیث وردت أکثر من مرة فی القرآن الکریم. 

اسوّیِ : أفعل أو أعمل.

استنی : انتظر ومنها تجی تصریفاتها مستنی وبأستنى

لسّه, لسّع : الى الآن  بمعنى ماساویت هادا الشی لسع !(تا حالا)
امکن , بلکن : یمکن(در عراق: بَلکِم) 

ادّینی : ناولنی أو أعطنی 

ودّینی : یعنی وصّلنی ومنها تجی تصرفیات ودّاکی 

خُــش : اُدخُل 

وش : وجه : " زی مابقولوها أهل مصر و سوریا" 
ست هانم : باللبنانی خانو هیا کلمة توبیخ زی لمن نقول لیش ما حلیتی الواجب یا ست هانم؟!
فینک : این انت ؟(در عراق: وینک) 
وَخِّر : ابعِد 

سییب , سیبو : اترکه

سکّر أو سکّ : أُغلق مثلا سکّر الباب وراک 
بطران : مریش او غنی مثلًا هادا فلوسو کتیرة وبطران

تلّیک ، صندل : المداس أو الشبشب (در عراق: نَعال) همان دمپایی است.

شاکوش : معناها الأصلی طبعاً المطرقة ، لکن حالیاً صاروا یقولوها للشخص
المو حلو ، قبیح الشکل ذمیم الخلقة

شویة شویة: آرام و آهسته که در عراق علی کیفک می گویند.
أدیلو : أعطِه

دلیل همانندی الفبای فارسی و انگلیسی در برخی حروف چیست؟

c ح                        D د                         S س                              L ل                                N  ن         

بین این حروف ظاهراً شباهتی نیست؛ امّا به L در انگلیسی و ل در فارسی دقّت کنید. آیا شبیه عصا نیستند؟

درست است که بین س و S امروزه شباهتی نیست؛ از تخیّل خود بهره بگیرید؛ آیا این دو شبیه یک داس نیستند؟ حرف س را بدون دندانه در نظر بگیرید. کمی با آن بازی کنید به شکل S در می­آید.

حرف ح در زبان فینیقی یعنی همان زبان لبنان پنج هزار سال پیش جیمل خوانده می­شد به معنای شتر و نـمادی از سر یک شتر است؛ ابتدا حروف ج  چ   ح   خ   یک حرف آن­هم به صورت (ح) بوده. زائدۀ بالای ح  را حذف کنید همان C می شود. حرف د ابتدا یک مثلث (دلتا) بوده که بعداً به صورت D در انگلیسی و سایر زبان­های لاتین درآمد و در عربی «د» شد. از تخیّل استفاده کنید و در ذهن خود با شکل حروف بازی کنید یا مدادی در دست بگیرید و حروف را اندکی دستکاری کنید.

به ابجد هوز حطی کلمن سعفص قرشت ثخذ ضظغ  توجه کنید.

ابجد =ABCD             کلمن = KLMN       قرشت = QRST       ذضظ = Z

شباهت حروف ابجد با ترتیب الفبای لاتین تصادفی نیست؛ البته این چینش در طول زمان به ریخته است. در قرشت و QRST شاید خرده بگیرید و بگویید شین با S هم مخرج نیست؛ امّا توجّه کنید موسی و موشه ؛ اسمیت در انگلیسی و اشمیت در آلمانی؛ ستیودنت در انگلیسی و شتودنت در آلمانی (بنویس) در فارسی که از مصدر (نوشتن) است. اینها همه مثال­های اثبات کننده­ای هستند. گاهی شین به سین تبدیل می­شود عرب­ها به پنج می­گویند (خَمسة)؛ امّا در عبری می­گویند: (خَمِش).

الفبا را به صورت نمادهای تصویری فنیقیان اختراع کردند آن­گاه توسّط (قَدموس) به یونان رفت و با دگرگونی بسیار به سایر جاهای اروپا رفت. به شوخی گفته می­شود کسی که حروف الفبا را به روسیه برد کوله پشتی اش سوراخ شد، حروف ریختند و شکستند و در هم آمیختند و نتیجه این شد که می بینید حروف روسی چه وضعی دارند.

ضمناً الفبای فارسی همان عربی است که بعد از اسلام از پهلوی به عربی تغییر کرد. ایرانیان خط را از عرب گرفتند. عرب نیز پیش از آن از نبطیان و فینیقیان گرفته بود؛ اما ایرانیان خط را زیباتر ساختند و خلیل بن احمد فراهیدی دانشمند ایرانی الاصل در قرن دوم علائم تشدید، سکون، فتحه، کسره، ضمه، تنوین و حروف کشیدۀ (ا­و­ی) رابدان افزود. پیش از او ابو­الاسود دُؤَلی نیز به فرمان حضرت علی (ع) اصلاحاتی را در خط انجام داده بود. حروف «گ چ پ ژ» را ایرانیان به الفبای خود افزودند و ای­کاش برای مخرج v نیز حرفی می افزودند تا بود با بُوَد و شکوه با شِکوِه اشتباه نشود. همان­گونه که عرب­ها نیوآ را با حرف فاء سه نقطه می­نویسند. (نیڤآ)