نام‌شناسی و ریشۀ واژه‌ها

این مطالب بخشی از کتاب دانشنامۀ نام‌ها و واژه‌ها نوشته اینجانب است. با ذکر منبع استفاده از این مطالب بدون اشکال است.

۱۶۲ مطلب با موضوع «ریشۀ نام» ثبت شده است

ریشه نام موسی

«موسیٰ» یا «موشیٰ» ترکیب (مو: آب+ شا: درخت) است.

آسیه همسر فرعون زمانی که چشمش به سبد زیبای روی رود نیل افتاد فریاد زد: «مو شا مو شا» یعنی «آب درخت آب درخت» و سربازان متوجّه می­شوند و سبد زیبای شناور روی آب را که ظاهراً به شاخۀ آویزان درختی گیر کرده بود، از آب در می­آورند.

نام موسی برگرفته از فریاد آسیه (موشا) است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ریشه نام بنیامین

نام بنیامین (بِن+یامین) به معنای «پسر دست راست» دارای ریشۀ عِبری است. یامین در بنیامین همان یَـمین در عربی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آیلار یعنی چه؟

واژۀ «آی» در نامِ «آیلار» در تُرکی به معنای «ماه» و پسوند «لار» نشانۀ جمع است.

واژۀ «آی» در نام­های دیگری مانند آیدین، آیناز، آیسان، آیگل، آیسودا نیز وجود دارد.

«آیلار» یعنی آنکه زیبایی­اش مانند چندین ماه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اسرین یعنی چه؟

واژۀ «اَسْر» در کُردی جنوبی به معنای «اشک» است.

در کُردی شمالی «فِرْمیسک» بدین معناست.

«اَسرین» کنایه است از «دخترِ زیبا و با عاطفه مانند اشک».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

املای توسی خواجه نصیرالدین توسی

املای شهر «توس» در اصل با «ت» است که تحت تأثیر عربی با «ط» نوشته شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشۀ نام مریخ

مِرّیخ: به زبان عربی همان «بَهْرام» به زبان فارسی است. مِرّیخ چهارمین سیّاره در سامانۀ خورشیدی است. 
دربارۀ معنا و ریشۀ واژۀ مِرّیخ پراکندگی سخن هست.
منحوس و دالّ بر جنگ و خُصومت و خونریزی و ظلم است. (مُنتَهَی الْأرَب) 
گویند سبب تسمیۀ آن سرعتِ سیرش است و برخی گویند به سبب رنگ زرد و سرخ آن است که شبیه مرداسنج (مردار سنگ) باشد. (از أقرَبُ الْمَوارِد).
سبب تسمیۀ آن، تشبیه به آتش است از نظر سُرخی، و گویند مِرّیخ در لغت عبارت از تیر بدون پر است که در حرکت خود پیچ و تاب می¬خورد و ستارۀ مذکور نیز به سببِ به چپ و راست رفتن در حرکت بدین نام خوانده شده است. (از صُبْحُ الْأعشیٰ جلد 2) 
دانشنامه‌ی نام‌ها و واژه‌ها. انتشارات مدرسه. عادل اشکبوس.
https://t.me/ketabearabi

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

ریشۀ نام بلقیس

بِلْقِیْس نام دخترانۀ عِبری است. برخی ریشه¬اش را برگرفته از واژۀ یونانی pallaxis، به معنای «دختر باکره» یا «همخوابه» دانسته‌اند و برخی ریشۀ یونانی آن را به معنای «نوعی ابزار موسیقی» دانسته‌اند. برخی بلقیس را از واژۀ اَوِستایی  pairika بر گرفته¬اند که بعدها در فارسی به صورت «پَری» درآمده است. (دانشنامۀ جهان اسلام جلد 4 صفحۀ 73)

برگرفته از کتاب دانشنامه نامها و واژه ها انتشارات مدرسه
 https://t.me/ketabearabi

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

معنای زلیخا

ریشۀ نام زُلَیْخا یعنی «زلخ» با «زَلق» در عربی به معنای «لغزنده» هم¬ریشه است؛ پس زلیخا یعنی آن که از بسیاریِ زیبایی، موجب لغزیدنِ دیگران است.
زلیخا را می¬توان این گونه نیز معنا کرد: آن که دستش را برای تیراندازی به دوردست تا جایی که می¬تواند بالا می¬برد.
الزَّلْخُ: رَفْعُکَ یَدَکَ فی رَمْیِ السَّهْمِ إِلى أَقصىٰ ما تَقدِرُ عَلَیْهِ تُریدُ بُعْدَ الغَلْوَةِ. 
زَلْخ: بالا بردنِ دست برای تیراندازی به دورترین جای ممکن با نهایت توان. 


 دانشنامه نامها و واژه ها انتشارات مدرسه
 https://t.me/ketabearabi

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

معنی دجله

نام رود «دِجْلَة» برگرفته از واژۀ پارسی پاستان «تیگرَه» به معنای «تند و تیز» است. «دِجْلَة» مُعَرَّب یعنی عربی شدۀ «تیگرَه» است. همانندیِ واژۀ یونانیِ «تیگریس» نیز به همین دلیل است.
در ایران باستان بیشتر سرزمینِ 《میانرودان》 ایرانی بودند. امروزه نیز همۀ شمال عراق کُردهای سوران و کرمانج و شرق آن کُردهای فَهلَوی (فَیلی) مانند کَلهُر و شوهان و مَلِکشاهی و لُرها زندگی می‌کنند. نام «دجله» در سنگ‌نبشتۀ داریوش هخامنشی در بیستون نزدیک کرمانشاه، «تیگْرَه» آمده و در متن عیلامی همین سنگ‌نبشته به صورت «تی ایگ ره» و در متن بابلی به صورت «دی‌ایگ‌لت» نوشته شده است. این سنگ‌نبشته به چند زبان نوشته شده است. در این سنگ‌نبشته، تلفّظ فارسی باستان و عیلامی این نام، «تیگره» به معنای تیز و تند و سرکش آمده است. نامِ رودِ «تیگَران» که براستی تند و تیز است در ماهان کرمان «باغِ شازده» نیز به همین معناست. واژۀ tiger در انگلیسی نیز به همین معناست؛ زیرا ببر تند و تیز است. یونانیان تیگره را با افزودن «س» ، به صورت «تیگریس» درآوردند. این نام از زبان یونانی به زبان‌های اروپایی راه یافت؛ در انگلیسی و فرانسوی «tigre» نام دجله است و اروپاییان دجله را به همان نام کهن ایرانی 2600 سال پیش می‌خوانند. «تیگْرَه» در بابِلی کهن «دیگْلة» سپس «دیجْلة» شد و سرانجام در عربی «دِجْله» شد. «ج» در «دیجله» به «ی» تبدیل شد؛ در بسیاری از زبان‌ها «ج» به «ی» تبدیل می‌شود. مانند یوهان و جوهان؛ یوسف و جوزف و مانند تبدیل ج به ی در گویش مردمان عرب شمال خلیج فارس؛ مثلاً اهالی جنوب عراق و خوزستان دَجاج به معنای مُرغ را در گویش خود «دیای» می‌گویند. «دیجله» به صورت «دیله» یا «دیاله» درآمد که یکی از رودهایی است که از ایران سرچشمه می‌گیرد و مسیرش تند و تیز و سراشیب است و به دجله فرو می‌ریزد.
خودِ بغداد نیز واژه‌ای پارسی به معنای 《داده‌ی خدا》 است.
بُغ: خدا
داد: بن ماضی از مصدر دادن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

معنی الیاس

نام الیاس در قرآن، انجیل و تورات آمده است.
الیاس ایلیا الیا
واژه‌ای عبری است.
اصل آن ایلیَهوَه است. 
که ایلیاه و الیاه و الیاس شده
یعنی یَهُوَه خدایم است.
یهوه نام خدای عبرانی‌هاست.
دانشنامه نام‌ها و واژه‌ها. انتشارات مدرسه. عادل اشکبوس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰