آبادان یعنی شهر مرزبانان دریایی
دربارۀ ریشۀ نام آبادان سخنها یکسان نیست و برخی ریشهاش را عربـی و گروهی پارسی میدانند.
گروهی میگویند نام کهن آبادان، عَبّادان است. برخی عَبّاد را فرمانروای این شهر میدانند و گروهی می اندیشند که عَبّاد مردی پرهیزگار و عابد بود که شاید در سدۀ دوم یا سوم هجری میزیسته و آبادان را ساخته است.
یاقوت حَمَوی در مُعجَمُ البُـلدان آورده است که: «برخی را عقیده بر آن است که عبادان توسّط مردی مقدّس به نام عَبّاد در قرن ۸ و یا ۹ میلادی بنا شده است و مردم بصره و پیرامون آن که بنا به گفته احمد بن مطهّر مقدّسی همگی عجم هستند پسوند نسبت «ان» را به این نام افزوده و به این ترتیب نام شخص را به نام جای بدل کرده اند.»
برخی را نیز سخن آن است که چون این جزیره جایگاه عابدان راستین بوده اینگونه نامیده شده است.
ابن بَطوطه این مکان را این چنین توصیف میکند:
«…جزیره ای است که در آن دیرها، مساجد و معابد بسیار است و همیشه در آنجا گروهی به عبادت و نیایش مشغولند.»
گروهی دیگر نیز نام عبادان را بر گرفته از نام عشیره بَنوعَبّاد که قبیله ای در سرزمین حجاز قدیم بوده دانسته و میگویند که عشیرۀ آلبوعبادی که امروزه در کرانۀ شرقی رود بَهمَنشیر خانه دارند نیز بازماندگان ایشانند.
یاقوت حموی که خود این جزیره را دیده از آن به عنوان «میان رودان» یاد کرده است.
ریشه یابی دیگری نیز که برای این جزیره وجود دارد واژه اپاتان است. دکتر بهمن فَـرَهوَشی در کتاب ایرانویچ می نویسد: واژه عبادان که در کتب و متون اسلامی وارد شده مانند بسیاری کلمات مشابه دیگر، صرفاً صورت عربی داشته و نامی کاملاً ایرانی است و در واقع از واژۀ کاملاً پارسی اپاتان گرفته شده است که به دلیل محدودیّتهای زبان عربی توسّط اعراب بدین گونه تلفّظ و تلقّی گردیده است.
Opatan واژهای است متشکّل از سه جزء «او» به معنای آب، «پات» از ریشه پاییدن و «ان» که پسوند نسبت است و در مجموع به معنای جایی است که از آب دریا پاسبانی می گردد. این تعبیر گفتار بسیاری از ادباء و سفرنامهنویسان را از جمله استخری، ابن حوقل، ناصر خسرو قبادیانی و... را پشتیبان دارد. ابن حوقل در این باره چنین آورده است: «امّا عبادان قلعۀ کوچک آبادی بر کنارۀ دریا و محلّ گرد آمدن آب دجله است و آن رباطی است که جنگجویان و دیگر دزدان دریایی در آن میباشند و در آنجا پیوسته مرزدارانی مراقبت میکنند.»
ناصر خسرو چنین گفته است : «در این جزیره مردمانی بر سر عمودهایی چوبین و نیز برخی بر سر بام خانه ها آتش روشن میدارند تا از نزدیک شدن کشتیها به آبهای خطرناک باز دارند.»
حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز در شاهنامه در باره فریدون و ضحّاک آشکارا به وجود پاسبانان در کنار رودخانه اروند اشاره میکند.
همین سخن را دکتر مرتضی اسعدی در کتاب دائرة المعارف تشیّع چنین می نگارد: «…لفظ آبادان صورت تغییر شکل یافتۀ «اوپاتان» به معنای مرزبانان دریایی است و لفظ «اوپا» یعنی کسی که در روستاها در کنار نهرهای آب نگهبانی میکند، تا آب هرز نرود، هنوز در خوزستان و بنادر جنوبی کشور بهکار می رود»
از نگاه این گروه عَبّادان معرَّب نام پارسی اوپاتان است که با گذشت زمان به عَبّادان شده است.
آبادان در گذر تاریخ نامهای دیگری نیز داشته است.
در روزگار هخامنشی این جزیره به نامهای «مسنه» و «خاراکس» خوانده میشد.
در روزگار اشکانیان این منطقه به نامهای «آنتیوخ»، «آلکساندر تیگریما» و نیز نامهای اسکندریه، انتاکیه، هارک، خاراکس اسپاسینو و… نامیده شده است.
در روزگار اردشیر یکم ساسانی آبادان «وهشت آباد: بهشت آباد» و «بهمنشیر: بهمن اردشیر» نام داشت.
در پایان روزگار صفوی و به ویژه در آغاز پادشاهی قاجار در متون رسمی و بین المللی نام این جزیره را «جَزیرةُ الخِضْر» میخوانیم که یا اشاره ای به وجود قدمگاه و مقام حضرت خضر پیامبر (ع) در این جزیره است یا به دلیل سرسبزی این شهر چنین نامیده شده است.
بخشی از مطالب به نقل از سایت آبادان شهر خدا با دخل و تصرّف بسیار است.