واژۀ فارسیِ «دَرویش» در عربی به همین صورت و در تُرکی استانبولی به صورت «دِرویش» به کار رفته است و دربارۀ معنا و ریشهاش سخنانی گوناگون آمده است:
«دَرویش» در اصل «دُرویش» بوده است. (دُرّ: مروارید + ویش: پسوندِ شباهت) به معنای کسیکه همانند مروارید ارزشمند است. در زبانِ کُردی فَهلَوی (فَیلی) «دَرویش» را «دوریش» میگویند که میتواند شاهدِ این مدّعا باشد.
در اصل «دَر آویز» بوده و به گدا میگفتند که گویی از درِ خانه برای درخواست کمک آویزان میشده است. «دَراویز» در گذرِ زمان «دَرویز» سپس «دَرویش» شده است.
«دَرویش» در اصل «دَریوز» بوده که به «دَرویز» سپس «دَرویش» تبدیل شده است. «یوز» در «دَرویز» فعل امر به معنای «بجوی» از مصدرِ «یوزیدَن» به معنایِ «جُستوجو کردن» است. (دَریوز ⬅️ دَرویز ⬅️ دَرویش)
واژۀ ایرانیِ «دَرویش» در «اَوِستایی» به صورتِ «دْریگو» به معنای «نیازمند، گدا» است.
شاید «دَرویش» با واژۀ «سانسکریت» وِدایی «آدریگو» همریشه باشد که صفتی است که به ایزدان افزوده شدهاست. این واژۀ ودایی شاید به صورت «آ دریگو» باشد که «نا دریگو» به معنای «نافقیر» خواهد شد.
شاید «دَرویش» به معنای «در خود» (فرو رفته در اندیشۀ خویش) باشد. در کُردی گویشِ گورانی «دَروێش» یعنی «در خویش». یعنی شخصِ در خویش فرو رفته و کاری به پیرامونش ندارد. در کُردی گویشِ لَکی «ویش» و «وِژ» نیز به معنایِ خویش است.