ماس یا اَلْماس؟

«اَلْماس» واژه ای فارسی و در اصل «ماس» است. «ماس» یعنی سنگِ درخشان. «ماس» در عربی حرفِ «ال» تعریف گرفته  و «الماس» شده است؛ سپس از عربی به فارسی به شکلِ «الماس» آمده است.

خنده دار این است که دوباره «الماس» از فارسی به عربی رفته و «اَلْأَلماس» شده، یعنی دو بار حرفِ تعریفِ «أَلْ» گرفته است.

گاهی در عربی بدون «ال» هم به کار رفته است؛ مانند: «فُندُق ماسة: یعنی «هتل الماس»

«ماس» در زبان هندی و زبان پهلوی کرۀ «ماه» است؛ زیرا «ماس» یا «ماه» درخشان است.

 

معنای «ماس» در واژه نامه های فارسی

الماس را گفته اند و آن جوهری است معروف و بعضی گفته اند به معنی الماس عربی است . (بُرهان).

الماس . (مُنتَهَی الْأَرَب) (ناظم الأطِبّاء).

معرب الماس نام پارسی الماس را ماس گفته . (آنندراج ) (انجمن آرا).

اسم فارسی الماس است از احجار نفیسه .... (مخزن الادویة)

به زبان هندی ماه را گفته اند که عربان قمر خوانند. (برهان)

 

دانشنامۀ نام ها و واژه ها. انتشارات مدرسه (عادل اشکبوس)