دربارۀ ریشۀ کلمۀ الله اختلاف نظر بسیار است:

  1. کلمۀ الله در اصل ال +اله بوده و همزه به خاطر کثرت استعمال حذف شده است. این کلمه از اِلٰه گرفته شده است. عرب در دوره جاهلی خدا را می­شناخته؛ امّا برایش شریک قائل می­شده و چند اله داشته و الإله یعنی آن خدای بزرگ و برتر از سایر خدایان.
  2. گروهی دیگر بر این باورند که این کلمه از (وله) گرفته شده و اله (إلاه) بر وزن فعال به معنای مفعول است مانند کتاب که به معنای مکتوب است.
  3. از وله گرفته شده، وله یعنی سرگشتگی و اله یعنی سرگشته و یا شیدا و از این رو خدا را الله گفته­اند که خِرد در برابرش سرگشته و شیدا می شود. سیبویه از علمای صرف و نحو ادبیات عرب از طرفداران این نظر است که ریشۀ کلمۀ الله «وله» است. مولوی در مثنوی نظر او را بیان کرده و می گوید:

معنی الله گفت آن سیبویه           یولهون فی الحوائج هُم لَدَیـه

گفت الهنا فی حوائجنا إلیک         و التَمَسناها وَجَدناها لَدَیـک

ترجمه: سیبویه دربارۀ معنای الله گفت: الله کسی است که مردم در نیازهای خود شیدا­وار به سوی او می روند. گفت خدای ما در نیازهایمان به سوی تو روی می­آوریم و از تو می­خواهیم و آنها را نزد تو می­یابیم.

  1. شاید نیز اله و وله دو گویش از یک زبان باشند، یعنی اوّل وله بوده و بعد آن را به صورت اله به کار برده­اند و وقتی آن را به صورت اله تلفّظ نـمودند معنای پرستش هم پیدا کرده؛ بنابراین معنای الله چنین می­شود: آن ذاتی که همۀ موجودات ناآگاهانه شیدای او هستند و او تنها وجودی است که شایستگی پرستش دارد.

برخی براین باورند که در فارسی واژه­ای معادل کلمۀ الله نداریم، و هیچ واژه­ای رساننده همۀ معنای الله نیست؛ زیرا اگر به جای الله «خدا» بگذاریم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفّف «خودآی» است و اگر خداوند به کار رود باز رسا نخواهد بود؛ زیرا خداوند یعنی صاحب؛ امّا چنین نیست. در هر زبانی برای معادل الله واژه­های زیبایی وجود دارد که از جنبه­هایی بر زبان­های دیگر برتری دارد. در فارسی نیز اهورامزدا، ایزد، یزدان، کردگار، خدا، خداوند، پروردگار واژگانی زیبایند.

امّا برخی که چندان نگاه خوشبینانه­ای به اسلام ندارند، این واژه را از ریشۀ بت لات می­دانند و اصل الله را اللات می­دانند که به الله تغییر شکل داده است.