این سخن دربارۀ افراد بسیار چاپلوس و خودشیرین به کار میرود.
در دوران ناصرالدین شاه قاجار، بزرگان دولت برای نشان دادن اخلاص و چاکری خود به پادشاه، به آشپزخانۀ شاهی میرفتند و مانند خدمتکاران بادنجانها را پوست میکندند، یا آنکه بادنجان هارا پس از آماده شدن دور قابهای آش و خورش میچیدند.
شادروان عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» (جلد ١ ، صفحۀ ۲۸۷ (مینویسد: « ... من خود عکسی از این آشپزان دیده ام که صدراعظم مشغول پوست کندن بادنجان و سایرین هر یک به کاری مشغول بودند.»
اینان به گونه ای مشغول می شدند که شاه هنگام سرکشی آنها را در حال بادنجان دور قاب چیدن ببیند.
دکتر فووریه، پزشک ویژۀ شاه در کتاب «سه سال در دربار ایران» (صفحۀ ١۸١) نوشته است:
« ... اعلیحضرت مرا هم دعوت کرد که در کار این آشپزان شرکت کنم. من هم اطاعت کردم و در جلوی مقداری بادنجان نشستم و مشغول شدم که این شغل جدید خود را تا آنجا که میتوانم به خوبی انجام دهم. در همین موقع ملیجک به شاه گفت که بادنجانهایی که به دست یک نفر فرنگی پوست کنده شود نجس است؛ شاه امر را به شوخی گذراند؛ امّا محمّدخان پدر ملیجک تـمام بادنجانهایی را که من پوست کنده بودم جمع کرد و عمداً آنها را با نوک کارد بر میچید تا دستش به بادنجانهایی که دست من به آنها خورده بود نخورد. بعد بادنجانها و سینی و کارد را با خود بیرون برد