نگویید کاتش پرستان بُدَند

پرستندۀ پاک یزدان بُدَند

بدانگه که بُد آتش خوب رنگ

چو مَر تازیان راست مِهراب سنگ

فردوسی بزرگ

نیاکان ما آتش پرست نبودند.

در روزگار باستان برای روشن کردن آتش، افزاری مانند کبریت و فندک نبود؛ پس آتشی را همواره در یک جا روشن نگاه می‌داشتند تا مردم بتوانند روزانه گُلی (بخشی کوچک از چوب زغال شده و روشن از آتش) را از آن برداشته و اجاق خانهۀ خود را روشن کنند که به این جایگاه «آتشکده» یا «خانۀ آتش» می‌گفتند.

هنوز در بسیاری جاهای اصفهان و یزد که به زبان کهن ایران سخن می گویند به خانه «کَد، کَده یا کِیه» می گویند.

در گویش بادرود «اَشون کِیه.» یعنی « به خانه می روم.»

کدخدا صاحب خانه و کدبانو بانوی خانه است.

وظیفه آوردن آتش از آتشکده هم بر دوش فرزندان خانواده بود، پس خانواده‌ای که فرزند نداشت، اجاقش خاموش یا کور بود. که امروزه این پیشینه، ریشه‌ی زبانزد ایرانی (اجاقش کور است)

الله نور السموات و الأرض.

نیاکان ما خدا را نور می نامیدند. و در برابر نور آتشی که خودشان روشن می کردند به پرستش خدای می پرداختند نه اینکه بگویند آتشی را که روشن کرده ایم ما را آفریده است.