در گذشته این شهر را به شکل اِصطَهبانات مینوشتند که در ۱۳۵۳ خورشیدی به استهبان تغییر کرد. استهبان به نامهای دیگری مانند اِصبَهبَذات، اِصطَبهان، اِصطَهبانات، اِستَنبات، سَوُنات، صابونات و استهبان خوانده شده است. در فارسنامه ناصری آمده است که نام این شهر اِستَهبانات بوده که پس از چیرگی عرب به اصطهبانات تغییر یافتهاست. حُدودُ العالَم با استناد از الْمَسالک و الْمَمالک اِصطخری شهر را اصطَهبان و همچنین اِصطَهجان مینامد، ابن بلخی در فارسنامه خود به اِصطهبان اشاره دارد ولی نُزهةالقلوب آن را اصطهبانان ذکر میکند، ابن حَوقَل و مقدّسی نیز در کتب خود اصطهبانات را آوردهاند. مردم این شهر، استهبان را صابونات نیز مینامند. دربارۀ ریشۀ نام استهبان سخنان گوناگونی وجود دارد:
- استهبان واژهای پهلوی و آمیزهای از «سته + بان» به معنای نگهبان شهر است.
- ریشۀ استهبان از واژۀ پهلوی (اِسته، اَسته، هسته + بان) که بخش نخست به معنای انگور و بخش دوم به معنای نگاهدارنده یا نگاهبان است. روی هم به معنای انگورستان است.
- اگر «سته» را «اَستَه» بخوانیم واژهای پهلوی خواهد بود به معنای بدن و استخوان که به صورت «هسته» نیز بهکار میرود.
- ریشۀ نام اِسْفِدِن
- اِسْفِدِن شهری است در استان خراسان جنوبی از توابع شهرستان قائنات. اِسفِدِن برگرفته از «اِسفید دِه» یا «اِسپید دِه» است. اسفدن یعنی روستای سفید.
- حمدالله مُستوفی دربارۀ اسفدن در کتاب خود این گونه مینویسد: «بلاد قُهِستان نیمروز و زابلستان را ولایتی است به نام زیرکوه که آن را سه قَصَبه است یکی را اسفدن یکی را شاهرخت و دیگری را آبیز گویند.»