ریشۀ واژگان پسر، دختر، مرد، زن، پدر، مادر (دانشنامۀ نامها و واژهها. انتشارات مدرسه)
مرد، همریشه با واژۀ مَرگ است. مرد، زایندگی ندارد و بیش از زن به مرگ نزدیک است؛ او بیرون از خانه و در جستوجوی برآوردن نیازهای خانواده و جنگ با دشمن است. مارْد در ارمنی (Մարդ)، مَن (Mann) در آلمانی، مَن (Man) در انگلیسی، مَنیکا (människa) در سوئدی همگی شباهت با واژۀ «مرد» دارند.
پارۀ دومِ «مَرت» در نامِ «کیومَرث» یا «گیومَرت» یا «گیومَرْث» به معنای «زندۀ میرا» نیز به معنای «مُردن» است.
«زادن» و «زندگی» از ریشۀ نام زَن است. زن در کُردی «ژِن»، در گویش سمنانی «جِنیکا» و در اَوِستایی (janay) گفته میشود.
دُختر از ریشۀ «دوختن: دوشیدن» و «دوغ» است که در میان آریاییان به معنای «شیر» بوده و ریشۀ واژۀ دختر «دوغدَر» به معنای «شیردوش» بوده؛ زیرا در ایران باستان یکی از کارهای اصلی او شیر دوشیدن بود. (دوختن معنای دوزندگی نیز دارد.)
دوختن (مصدر است): شیر دوشیدن (ناظم الاطباء) (از برهان )، دوشیدن (آنندراج)
و آن گُندهپیر را پسری بود یتیم و درویش بودند و معیشت ایشان از آن شیر بودی که از آن گاو بدوختندی و باز بفروختندی و بدان زندگانی کردندی. (ترجمۀ تاریخ طبری بلعمی)
در عربی نیز همچون فارسی معنای «لَبَن» تغییر کرده و در کاربرد امروزی «لبن» به معنای «شیر» نیست. در عراق «لَبَن» که کوتاه شدۀ «لَبَن رائب» و به معنای «دوغ» است و گاهی منظور عرب از «لبن»، ماست است و امروزه در عربی به شیر میگویند: «حَلیب». ماست نیز در گویش محلی عراق «رَوبة» و در عربستان سُعودی «زُبادی» گفته میشود.
به daughter در انگلیسی بنگرید. واژۀ daughter نیز همین دختر است. gh در انگلیسیِ کهن خوانشی مانند خوانش آلمانی آن داشته و «خ» گفته میشده است. در اَوِستا این واژه به صورت دوغْذَر doogh thar و در پهلوی دوخْت آمده است. دوغْدَر در اثر فرسایش واژگانی به دختر تبدیل شده است. در زبان فنلاندی tyttö (تیته) به دختر بسیار همانند است.
امّا واژۀ پسر، شاید چیزی مانندِ «پوسْتْدَر» بوده است. کار کندن پوستِ جانوران بر دوشِ پسران بود و آنان چنین نامیده شدند. «پوستْدَر» برای سادگی تلفّظ به «پوسَر» و «پُسَر» و «پِسَر» تبدیل شده است.
در پارسی باستان puthra پوثْرَ، در زبان پهلوی پوسَر و پوهر و در هند باستان پسورَه است.
در سوئدی pojke (پُیگِه) ؛ در نروژی poika (پُیکا) به «پور و پسر» همانندند.
در گویشِ تاتی اشتهارد هنوز به پسر میگویند «فور» و در سنگسر «پور» میگویند.
در کُردی فَهلَوی (فَیلی) هنوز پسوند «دَر» به کار میرود. مانند «ناندَر» که به معنای کسی است که وظیفۀ نانآوریِ خانواده را برعهده دارد.
حرف «پـِ» در «پدر» این گونه مینـماید که شاید از ریشۀ واژۀ «پاییدن» باشد. «پدر» به معنای پاینده «کسی که میپاید.» کسی که مراقب خانوادهاش است و آنان را میپاید. شاید پدر در اصل «پایْدَر» یا «پادَر» بوده باشد و جالب است که «فاذِر» (father) در انگلیسی بیشتر به «پادَر» همانند است تا به واژۀ فارسی «پدر».
خواهر (خُوٰاهَر) از ریشۀ «خواه» است یعنی آنکه خواهان آسایش خانواده است و شاید اصل آن «خْواهار» بوده «خواه + ــَر یا ــار». در اوستا «خوٰاهَر» به صورت «خْـوَنگْهَر» آمده است. در لُری حرف واو در «خُوٰار» یا «هُوٰار» هنوز گفته میشود. در کُردی فَهلَوی «خْوِشِگ» گفته میشود که باز هم حرف واو تلفّظ میشود.
بَرادر نیز شاید در اصل «بَرا + در» باشد. یعنی کسی که برای ما کار انجام میدهد. کار انجام دهنده برای ما و برای آسایش ما. نظر دیگری نیز دربارۀ «برادر» وجود دارد: برادر که در پهلوی بَراتَر، در سانْسْکریت بهراتر و در اَوِستایی براتر bratar گفته میشده از ریشۀ «بهرا» یا «برا» به معنای «بار» برگرفته شده و «براتر» کسی است که وظیفهاش کمک در حمل بار به خانواده بوده است.
«مادر» به زبان پهلوی «ماتَر» نیز شاید به معنای «آورندۀ ما» باشد. نام ماده در برابر نر و مادیان با مادر همریشه است. دختر در زبان آلمانی Mädchen با سه حرف ماد آغاز میشود و این تصادفی نیست.
شاید پذیرش معنای پدر، مادر، دختر و برادر با توجّه به کلمات انگلیسیfather /mother /daughter /brother دشوار باشد؛ امّا خوب است بدانیم که جایگاه کهنِ آریاییان که شاید شمال دریای مازندران بوده است به سرزمین ایران نزدیکتر است تا به سرزمین اروپا و آریاییانی که به اروپا کوچیدند، زبانشان با مردمان بومی آنجا آمیزش یافت و واژگانی نوین در زبانشان پدید آمد. در ایران نیز همین حالت بود ولی کمتر. اقوام ساکن ایران نیز آریایی بودند؛ مانند سَکاها و تَپوریها.
هرچند اقوامی دارای زبانهای آریایی پیش از کوچ آریاییان در ایران بودند ولی در اروپا که سرزمین آبادتری بود اقوام بیشتری به نسبت ایران در آن وجود داشت که زبانهای دیگری داشتند و زبان آریاییان در آمیزش با آنان بیشتر دگرگون شد. ضمناً این چند واژه در همه جای ایران این گونه تلفّظ نمیشود. مثلاً کردها به مادر میگویند دالِگ و دایْک؛ به پدر میگویند باوْگ یا باوْک؛ به خواهر میگویند خْوِشِگ یا خْوِشِک؛ به برادر میگویند بِرا؛ به پسر میگویند کُر. برای دختر چند واژه دارند: دۊَت، دیَت، دِت، کَنیشک، کِچ ،کیژ. در تاتی، گیلکی و دیگر زبانهای ایرانی جز فارسی نیز مانند کردی کلمات دیگری وجود دارد؛ مانند: «ریکا» و «کیجا» به معنای پسر و دختر در زبان مازندرانی و «زوئَه» و «کیله» به همین معنا در زبان تالشی.
در عربی «رَجُل: مرد» با «رِجْل: پا» همانندی دارد؛ شاید او را «رَجُل» گفتهاند؛ زیرا پاهایش بیش از دیگر اندامهایش در خدمت وی بودهاند. وظیفۀ اصلیِ مرد، شتاب به این سو آن سو برای یافتنِ خوراک، نوشاک، پوشاک و گُستراک بوده است.
«اِمرَأَة» نیز مؤنّثِ «اِمْرَأ: انسان» است. پس «اِمْرَأَة» یعنی «انسان مؤنّث».
در عربی نیز «اِبْن: پسر» با گرفتن تاء تأنیث به «اِبنة» تبدیل شده و «اِبنة» نیز به «بِنْت» دیگرگون شده است. پس «بَنات» به معنای «دختران» در اصل جمع مؤنّث سالم از «اِبنَة» و به صورت «اِبْنات» بوده سپس به «بَنات» تغییر شکل داده است.
امّا «نِساء، نِسْوان و نِسْوَة» جمعهای مکسّری هستند که از جنس خود مفرد ندارند. پس ناچاریم که مفرد آنها را «اِمْرَأَة» بگیریم.
عادل اشکبوس. دانشنامۀ نامها و واژهها. انتشارات مدرسه